آیینۀ جمال
نگاهی به نثر ادبی حضرت امام خمینی «ره» در پیامهای مکتوب ایشان در صحیفۀ امام
قم- جواد محدّثی دی 1370
حضرت آیتالله خامنهای:
«... مجموعۀ پیامهای امام، صحیفۀ انقلاب ماست. این مجموعه، خطّ سیر انقلابی مردم مسلمان ایران را از آغاز تا پیروزی و از پیروزی تا امروز ترسیم میکند.
این مجموعه، جهت حرکت آیندۀ ملت ما را نشان میدهد و محتوای آن، تکلیف و وظیفۀ ما را در فاصلۀ دو قیام بزرگ – قیام سیدالشهدا، علیهالسلام و قیام مهدی موعود، ارواحنا له الفدا، – یاد میآورد.
... ملت ایران باید ناظر همیشۀ بیدار تک تک جملات هستیساز این پیامها باشد، و انحراف از آن را بر کسی مجاز نشمرد...»
جادوی کلام
در تجزیه و تحلیل و بررسی «ادبیات انقلاب»، نمیتوان از کلام و پیام و گفتار و نوشتار پدید آورندۀ این انقلاب عظیم اسلامی، حضرت امام خمینی، رضوانالله علیه، بسادگی گذشت.
بیشک، سهم حضرت امام در این میدان بسیار بزرگ است. او بود که با آزاد ساختن انرژی متراکم در امت مسلمان ایران، عظمتی آفرید که همۀ هنرمندان و ادیبان را به هنرآفرینی و نوشتن و سرودن و خلق و ابتکار واداشت و همگان را در آستان «معبد خون» و «محراب شهادت» به تعظیم و تکریم قداستها کشید و امت ما را هنرآفرین روزگار
ساخت.
آنچه از قلم و زبان امام میجوشید و میتراوید، تبدیل به عشق و ایمان میشد و در دل و درون، در ذهن و زندگی، در قلبها و قالبها نفوذ میکرد.
بیان او، «فرهنگ» میشد.
و... سخنش، «قانون».
با این همه، بلاغت کلامش و جادوی سخنش و افسون قلمش، اوجها و عمقها داشت و نثرش زنده و جاندار، امروزی، جوان، گرم، خونساز، روشن و روشنگر بود.
همچون تیغ، میبرید.
همچون باران، سیراب میکرد.
همچون خورشید، گرما میبخشید.
همچون دریا، ژرف بود و موّاج.
همچون آیینه، تصویرگر حقیقت بود.
به حکمتِ لقمان میمانست. در عمق و اصالت و دلنشینی.
به ذوالفقار علی«ع» شبیه بود، در قاطعیّت و دشمنشکنی.
به مواعظ پیامبر شباهت داشت، در الفت بخشی، تقوا آموزی و دلنوازی.
آن همه شور، حرکت، زیبایی، غنا، استواری، مناعت، زندگی و جان که در پیامهای آن «پیر جوانان» و «جوان پیران» به چشم میخورد، همه سایهای از روح بلند و اندیشۀ ژرف و جان پاک و زیبایی معنوی بود که در آن وجود عزیز خلاصه شده بود.
در یک کلمه...
پیام و کلام، آیینۀ جانش بود و جانش آیینۀ حق.
جلوههای جمال
بُعد ادبی آثار مکتوب حضرت امام، قدس سرّه، براساس آنچه در مجموعۀ «صحیفۀ نور» به دید میآید، از زوایای گونهگون شایان توجه است، که به برخی از آنها اشاره میشود:
«اوّل»: زیباییهای لفظی
بی آنکه امام«ره» بخواهد با تکلّف و تصنع، به صناعات لفظی و عبارت پردازیهای ادیبانه بپردازد، صناعات ادبی در پیامهای او به گستردگی دیده میشود. کاربردهای مجازی الفاظ، کنایه، استعاره، تشبیه، جناس، ترصیع، مراعات النظیر، لفّ و نشر، ایهام، تلمیح، طباق، سجع و... در نوشتههای او کم نیست.
«دوم»: مضمون آفرینی
گاهی نوع کاربرد الفاظ، دنیایی از مفاهیم جدید را میسازد و این، دیدی هنرمندانه و شناختی ظریف از محتوا و کاربرد واژگان را نیاز دارد. اینگونه استعمالات که از الفاظ، مفاهیمی نو ساخته میشود و ترکیباتی با مضمونهای بدیع شکل میگیرد در آثار حضرت امام نیز به وفور یافت میشود.
مضمون آفرینیهای او در تعبیرات لفظی،
دریچههای تازهای به دنیای مفاهیم و برداشتها میگشاید و الهامبخش درکها و «دید»های نو از مسائل انسانی، عرفانی، سیاسی و حماسی میگردد. دقت در نمونههایی از این ترکیبها، این مدّعا را ثابت میکند.
«سوم» جوان بودن نثر
گرچه امام نیز همچون دیگر علما و روحانیون، در محیط حوزههای علمیه با فرهنگ خاصّ حاکم بر آنها درس خوانده و رشد یافته بود، اما همچون برخی دیگر از عالمان پیشتاز شیعه (چونان سید مرتضی، سید جمال، سید شرف الدین و... ) با درک روح زمان و فرهنگ عصر، دیدی نو، سبکی زنده و نثری زیبا و روان و جوان داشت.
قلم سیال و جوشان و آبشارگونۀ وی، چه در «کشف اسرار» که از نوشتههای دوران جوانی اوست، و چه در اعلامیههای دوران نهضت و چه در پیامهای دو سه سال آخر عمر پربارش مشهود است. در برخی موارد، قابل رقابت، بلکه جلوتر و قویتر از خوش قلمترین ادیبان معاصر و شیوانویسترین قلمزنان جوان این دوره است.
وقتی مینویسد:
«سبکبالان عاشق شهادت، بر توسن شرف و عزّت به معراج خون تاختهاند.»
«ملت بزرگ ایران، با قامتی استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است.»
و مینویسد:
«در مرگ آباد تحجّر و مقدّس مآبی، چه ظلمها بر عدّهای روحانی پاکباخته رفته است.»
و پیام میدهد:
«هیهات که امّت محمد«ص» و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثتِ صالحان، به مرگ ذلّتبار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند...»
میفرماید:
«بسیج، شجرۀ طیّبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین حدیث عشق میدهد.»
و... دهها از این گونه الماسهای درخشان در نگین پیامها.
آیا اینها نثر یک فقیه حوزه و مجتهد سالخوردهای نشسته بر قلهء نود سالگی است؟
آری! و برتر از اینها از خامۀ پیر خمین تراویده است!
محورهای پیامها
محورهای محتوایی پیامهای امام نیز بسیار است که به چند امر کلی اشاره میشود:
1- ایجاد انگیزه
گاهی باید امتی را به جوش و خروش آورد، یا امت خروشان را جهت داد و ایمانها و احساسهای برانگیخته و دلهای مشتاق و جانهای ملتهب را به سمتی شایسته سوق داد. نثر امام در این گونه موارد، بخوبی تأثیر
خود را داشته است. چه در مواقعی که برانگیختن ضرورت داشته، چه آنگاه که به آرام کردن و کنترل خشمها و آرام ساختن اضطرابها و تشویشها و سکّانداری کشتی طوفانزدۀ انقلاب نیاز بوده است.
این موارد بسیار است؛ از جمله: افشاگریهای ضدّ رژیم طاغوت و جشنهای دو هزار و پانصد ساله، سخن بر ضدّ کاپیتولاسیون، اعلامیههای دوران تظاهرات و اعتصابات، قضیۀ پاوه، پیامهای مربوط به شهادتهایی همچون «هفت تیر»، «هشت شهریور»، «شهدای محراب»، پیامهای بسیج به سوی جبههها، قبول قطعنامه، فریاد برائت، پیام به حوزههای علمیه و...
2- ایامالله
فرصتها و مناسبتهای خاصی، مورد عنایت حضرت امام بود و پیامهای مکرر و همه ساله به آن مناسبتها میداد.
در مواقعی همچون: سال نو، پانزده خرداد، هفتۀ دفاع مقدس، سالگرد پیروزی انقلاب، سوّم شعبان، نیمه شعبان، هنگام انتخابات، هفده شهریور، حجّ خانۀ خدا و... اغلب پیام میفرستاد و اندیشهها، ایمانها و حرکتها را در مسیر اهداف اسلام عزیز و انقلاب اسلامی جهت میداد.
3- مضمونهای نو
پیامهای حضرت امام «ره» حاوی تعبیراتی است که مضمون و دیدگاهی نو و نکتههایی جدید، بخصوص در زمینههای اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگ مکتبی ارائه میدهد و ارزشهای انسانی و معنوی خاصّی را وارد حوزۀ ایمان و اندیشۀ امّت میسازد. (نمونههای فراوانی از این مضمون آفرینیهای زیبا توسط نویسنده استخراج شده که به عنوان شاهد، چند مورد را خواهد آورد.)
آنچه دربارۀ شخصیتهایی چون انبیای الهی، امامان معصوم، علمای اسلام، شهدای محراب، و نیز دربارۀ گروههایی چون شهدا، جانبازان، اسرا و آزادگان عزیز، خانوادههای شهدا، رزمندگان، بسیجیان، پاسداران، طلّاب، فرماندهان، زنان و... میگوید، جایگاه و مکانت دینی و اجتماعی آنان را بهتر میشناساند.
آنچه دربارهء عبادات، مواقف و مناسبتهایی چون حج، زیارت، رمضان، محرم، عاشورا، غدیر، دعا، قرآن، جهاد و شهادت، اربعین، نماز، نماز جمعه، کربلا، گریه و عزاداری و... بیان میکند، حاوی نکات نو و ظریف و تأمل برانگیز و آموزنده است.
و نیز، آنچه را هم دربارۀ دشمنان اسلام و انقلاب، امریکا، صهیونیسم، منافقین، بعثیون ملّیگراها، روحانینماها، غربزدهها، خاندان پهلوی و... میفرماید. بسیار عمیق، جهت بخش و بیدارگر است.
ترکیبهای مضمون ساز
آنگونه که گفته شد، نوع کاربرد واژهها و ترکیبهای لفظی، گاهی آفرینندۀ مضمونها و محتواهای جدید است. از این ترکیبهای بدیع در آثار حضرت امام بسیار است که بسی زیبا، دلنشین و ابتکاری است و در خلال نوشتهها و پیامها چون گوهری تابان میدرخشد و به کلام امام، جلوۀ دیگری میبخشد. استخراج و تنظیم مجموعۀ این تعابیر، کاری عظیم است. این ترکیبها که به صدها مورد میرسد، فصلی درخشان را میتواند تشکیل دهد. برای نمونه به چند ترکیب از این خزاین گرانبها اشاره میکنیم و به آنها بسنده میکنیم:
کبوتران حرم اسلام، کمینگاه محراب مساجد، قبرستان تاریخ، مفتخوران نفتخوار، خون سرخ تشیع، قاموس شهادت، خط سرخ امامت، قامتی به بلندای ابدیّت، عاشورای فریادزن، کجفهمان داغ بر پیشانی، سبکبالان عاشق شهادت، معراج خون، خیمۀ صبر و مقاومت، کوثر عاشورا، غسل شهادت و خون، حرم خون آلود، پرچم سرخ توحید، اسلام امریکایی، شیطان بزرگ، اسلام ناب محمدی، نوادگان بلعم باعورا، طراوتِ گلهای محبّت و عشق، قلل رفیع کرامت، غنچههای آزادی و کمال، کارنامۀ نورانی شهادت، اذان شهادت و رشادت، حلقۀ ذکر عارفان، میقات پابرهنگان، کوثر
زلال معرفت، سنگفرش حوادث خونین، گلولۀ زخم زبان، امان نامۀ کفر و شرک، پیش کسوتان شهادت و خون، بهار وصل، گوهر شبچراغ، خلسۀ حضور، میوۀ استقامت، زیتون نور، بلندای بام انسانیت، قرنطینۀ سیاسی، مرداب و باتلاق سکوت و سکون و... دهها تعبیر زندۀ شگفت و اعجابآور.
زیبایی تعبیرهای یادشده، وقتی در خلال جملات و فرازهای پیامها مطالعه شود، لطف و جمال بیشتری مییابد و همچون نگینی نشسته بر انگشتر، جلوهای بهتر دارد.
واژههای فوق را - که بیشتر شعرگونه و تعبیراتی ادبی است که در قالب شعری کاربرد بیشتری دارد - حضرت امام(ره) در پیامهای خویش، خیلی جا افتاده و متین و استوار به کار برده و پیامها را جاودانه و ماندگار ساخته است.
زندهترین و شیواترین فرازهای فروزان در آثار مکتوب حضرت وی آنجاست که به فرهنگ جهاد و شهادت و ترسیم حماسههای رزمندگان و تجلیل از حماسههای عارفانه و سرخ سنگرنشینان جان برکف میپردازد، یا با کلام، ایجاد شور و انگیزۀ دفاع از شرافت و عزت اسلامی مینماید.
برشمردن آن تابلوهای زیبا، خود، فصلی مفصّل میشود که این نوشته را مجال آوردن آنها نیست.
پایان مقاله را تنها به آوردن قطعهای میآراییم، تا «ختامۀ مسک» را عینیّت بخشیده باشیم.
در پیام حج سال 67 چنین رقم زد:
«... آنهایی که با مرکب خون، طومار حمایت از ما را امضا میکنند و با سر و جان، دعوت انقلاب را لبیک میگویند و به یاری خداوند، کنترل همۀ جهان را به دست خواهند گرفت... من دست و بازوی همۀ عزیزانی را که در سراسر جهان، کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند میبوسم و سلام و درودهای خالصانۀ خود را به همۀ غنچههای آزادی و کمال، نثار میکنم... .
(
پایان
)
پاورقی: