رشدی در آخر خط
در تقویم، تاریخ بیست و پنجم ماه امسال مصادف با چهارمین سالگشت صدور فتوای تاریخی حضرت امام خمینی(س) مبنی بر مرتد بودن سلمان رشدی و تعیین حکم اعدام وی است.
چهار سال پیش در چنین روزی استکبار جهانی یکبار دیگر در برابر دوراندیشیهای حضرت امام طعم تلخ شکست را چشید. هر چند هجوم فرهنگی غرب تا آن زمان برای جهان اسلام مسئله تازهای نبود اما این بار استفاده غرب از یک شیوۀ اهانتآمیز در قالب انتشار کتاب «آیات شیطانی» به قلم فردی که ادعای مسلمانی داشته است و در واقع میتوانست راه را برای اجرای شیوههای منحط دیگر استکبار باز نماید.
در آن زمان، هجوم فرهنگی غرب، پس از گذشت ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در شرایطی آغاز شد که:
اولاً انقلاب در برابر تهاجم سیاسی، اقتصادی و نظامی دشمنان با قامتی استوار در طول جنگ تحمیلی ایستادگی کرده و چشم انداز پیروزی را به مسلمانان دنیا ارائه کرده بود. در دل مسلمانان جهان بارقۀ امید درخشیدن گرفته و آنان دیگر پیروزی بر ظلم و کفر را دور از دسترس نمیپنداشتند.
ثانیاً بحران فرهنگی در اروپا و غرب یعنی «ما در تمدن» و در شرق با بحران مارکسیستها بالا گرفته و در برابر موج اسلامخواهی کشورهای مسلمان و تحت سلطه، سیطرۀ فرهنگی غرب متزلزل
شده بود. از این رو معاندان که روزی به واسطۀ استعمار فرهنگی حاکمیت جهانی خود را برقرار ساخته بودند. به تکاپو افتادند تا راه چارهای بیابند و از آفات فرهنگ حاکم بر جامعه و حکومت «سرمایه» بگریزند.
بحران فرهنگی غرب که ناشی از بحران در بینش الحادی حاکم بر غرب است به دلیل اصالت دادن به دنیا و محو شدن در زیبایی «سودمادی» جهانسالاران غرب را به سوی تشتتآرا و اقوال کشاند. آنان در برابر رشد روزافزون فرهنگ و اندیشه اسلامی به جای دفاع از خود به هجوم دست زدند، تا از بن بست فرهنگی بیرون آیند.
چنین بود و چنین شد که «سلمان رشدی» از انگلستان بزرگترین اشتباهش را مرتکب شد و حس جاهطلبی او را گرداب طراحان سیاست هجوم فرهنگی غرب گرفتار کرد.
«رشدی» قبلاً نیز در کتابهایش «بچههای نیمه شب»، «شرم» و «لبخند یوزپلنگ» با ایجاد یأس و نومیدی درباره آیندۀ انقلابها به نفی هرگونه زمینۀ مساعد برای حقطلبی و حقجویی پرداخته بود.
روزی که «سلمان رشدی» توسط انگلیسیها و امریکاییها مطرح شد و روزنامهها و مجلات غربی از او یک نویسندۀ انقلابی مسلمان ارائه دادند، کمتر کسی تصور میکرد که چنین فردی گستاخی و هرزگی را تا بدان پایه برساند که به آیین و مذهب ادعایی خود توهین کند. اما آنان که دوراندیش بودند میدانستند که انگلیس هیچگاه بیهوده جایزه «بوکرزپرایز» را که بزرگترین جایزۀ ادبی انگلیس به شمار میآید به نویسندۀ هندی که پیرامون مبارزات استقلالطلبانه هندیها مطلب نوشته اهدا نمیکند.
«سلمان رشدی» که پس از دریافت «بوکرزپرایز» به عنوان یک انقلابی! جدید در نشریات اروپا و امریکا مطرح شد در کتاب «بچههای نیمه شب» که یک رمان بلند به تقلید از سبک رئالیسم جادویی نویسندگان امریکای لاتین است پس از صحنهآراییها و شخصیتپردازیهای زیاد این تفکر را به خواننده القا میکند که احکام مذهبی و آداب اسلامی مشتی آداب و رسوم مسخره است (این مورد در رمان شرم بیشتر به چشم میخورد) استقلال هند دستاوردی نداشته و این بار بچههای دیگری باید متولد شوند و انقلابی دیگر شکل گیرد. «رشدی» سعی دارد که یکسره به نتایج مبارزات استقلالطلبانه مردم هند پشت پا زند.
«رشدی» انقلابی! که به مناسبت هفتمین سالگشت پیروزی جبهه ساندینیست و به دعوت این جبهه به نیکاراگوئه مسافرت کرده بود پس از بازگشت از سفر، میهماننوازی ساندینیستها را نادیده گرفت و در کتاب «لبخند یوزپلنگ» به انکار پدیدۀ انقلاب پرداخت و نوشت:
«در عین اشتیاق تا حدودی عصبی بودم.
من گرایش انقلابها را به بیراهه روی میشناختم، به اینکه انقلابها فرزندان خویش را میبلعند و به چیزی بدل میشوند که خود برای تخریب آن کردهاند، نیز آشنا بودم، میدانستم که گاه همه چیز با ایده آلیسم شروع میشود و با آرزوهای از دست رفته پایان میگیرد، با امیدهای فروریخته…»
سب پیامبر اکرم(ص) توسّط «رشدی» تنها مهر تأیید بر ملحد بودن وی نمیزند. آنچه این اهانت را جلوۀ بیشتری جهت برخورد مسلمانان با آن میبخشید، آغاز یک تهاجم فرهنگی عظیم علیه جهان اسلام و بلکه همۀ ادیان الهی بود. در عصری که کمونیزم در حال فروپاشی بود و دنیای غرب هنوز درمانی قطعی برای بحرانهای اقتصادی و اجتماعی خود پیدا نکرده بود که بیماری مهلک «ایدز» و اشاعه ویروس «هیو» به عنوان دستاوردهای آزادی جنسی غرب سر برآورده بود، تولد دوباره اسلام مسئله اصلی شرق و غرب شده بود. «آیات شیطانی» با طراحی تئوریسینهای انگلیسی و حمایت مالی امریکا در تیراژی وسیع در سراسر اروپا و امریکا منتشر شد تا ذهن و روان مردم را نسبت به حیات مجدد اسلام بدبین سازند.
صدور حکم تاریخی حضرت امام در چنین برههای تمام تلاشهای دشمنان را درهم کوبید. و اثری که متن کوتاه این حکم بر افکار عمومی جهان و بخصوص مسلمین گذارد؛ هزاران صفحه کتابهای رشدی و امثال او را بر باد داد. متن حکم چنین بود:
بسمه تعالی
انالله و اناالیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کسی در این راه کشته شود شهید است. ان شاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته
روحالله الموسوی الخمینی
25 / 11 / 67
● انتشار حکم با همین متن کوتاه، آتش خشم مسلمانان جهان را برانگیخت. تظاهرات، اعتصاب و درگیری در کشورهای مسلمان اوج گرفت. حتی در لندن یعنی قلب خاک انگلستان، مسلمانان در برابر خانۀ نخست وزیر انگلیس اجتماع کردند و فریاد برکشیدند «مرگ بر رشدی».
آنچه مسلم است از دستاوردهای عظیم فتوای حضرت امام میتوان حرکت عظیم مسلمانان را در اعتراض به اهانتی که روا شده بود برشمرد. اما نباید از یاد برد که اگر حکم تاریخی امام نبود امروزه چه بسا هزاران کتاب در اهانت به پیامبران الهی و پیشوایان مذهبی ادیان الهی تاکنون منتشر شده و ضربات مهلکی بر پیکره ادیان الهی بخصوص اسلام ناب محمدی(ص) وارد میشد.
کما اینکه اکنون نیز شاهدیم که ترفند استکبار جهانی امریکا به شیوهای دیگر رعایت میشود. چاپ کتاب سراسر کذب «بدون دخترم هرگز» به قلم «بتی محمودی» زن امریکایی الاصل که اکنون وظایف رشدی را به عهده گرفته است یک نمونه از تفسیر شیوههای تهاجم فرهنگی است.
هر چند در این کتاب به طور مستقیم به مقدسات اسلام اهانت نشده؛ اما اهانتهایی که به مردم مسلمان ایران و انقلاب اسلامی روا داشتهاند قلب هر مسلمان آزادهای را میآزارد.
در این شیوه، امریکا خود مستقیماً وارد عمل شده و صرفنظر از انتشار متن کتاب «بدون دخترم هرگز» در تیراژهای میلیونی، اقدام به ساخت و نمایش فیلمی براساس متن همین کتاب نموده و آن را در سراسر کشورهای اروپایی به نمایش گذاشته است، تا آنان را در برابر موج اسلامخواهی قرار دهد.
«سلمان رشدی» پس از چهار سال هنوز هم در پناه پلیس انگلیس و در مخفیگاه خود به سر میبرد. او از همسرش جدا شده است و در شرایط وخیمی از نظر روحی به سر میبرد. گفتههای او در مصاحبهای که اخیراً با مجله «تایم» داشته است این وخامت اوضاع را بخوبی نشان میدهد. او گفته است: «دورههای طولانی بود که فکر کردم به آخر خط رسیدهام... روزهای اول بسیار وحشتزده بودم، ولی فکر میکردم اگر بنشینم و منتظر باشم که چه موقع گلولهای به سوی من میآید، دیوانه خواهم شد...
سعی میکنم میلههای قفسم را فشار دهم تا بلکه بتوانم حصار تنگ خود را قدری فراختر کنم.»
در سالگشت صدور حکم تاریخی حضرت امام خمینی(س) یاد روز 25 بهمن سال 67 را گرامی داشته و به روان پاک شهدای مسلمانی که در دفاع از این حکم خون پاکشان خاک هند، پاکستان و... را گلگون کرد درود میفرستیم.