مصاحبه با روزنامه نگار زامبیایی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1370

مصاحبه با روزنامه نگار زامبیایی

مصاحبه با روزنامه‌نگار زامبیایی

س: آقای مولینگولا، ممکن است خودتان را معرفی نمائید؟

ج:‏ ضمن سپاس و تشکر، من از طرف یک مؤسسۀ روزنامه‌نگاری زامبیایی به نام «تایمزنیوز» به کشور شما آمده‌ام، این مؤسسه در حال حاضر از دو بخش تشکیل یافته است، تایمز زامبیا که روزانه در سطح بسیار وسیعی چاپ و انتشار می‌یابد، و «ساندی تایمز» که یک مجلۀ هفتگی است، در این مؤسسه من ریاست اجرایی را عده دارم. ضمن معرفی خودم دوست دارم از فرصت استفاده کنم و از مسئولین محترم دولت جمهوری اسلامی ایران به خاطر دعوت از بنده تشکر و قدردانی نمایم، من دو نفر همکار دارم که فردا جهت گرفتن تصاویری از مراسم اینجا خواهند آمد. دیدار از ایران برای من افتخار بزرگی است، من از طرف خودم و مردم کشورم به ملت ایران درود می‌فرستم، من خصوصاً از طرف ریاست جمهوری کشورم به ملت ایران درود می‌فرستم. ‏

‏ ‏

س: از توضیحات شما سپاسگزارم، ممکن است علت آمدنتان را به ایران بفرمائید؟

ج‏: سفیر محترم ایران در لوزاکا، از طرف ریاست مؤسسه روزنامه‌نگاری زامبیا طی دعوتنامه‌ای مرا به ایران دعوت نمودند. ‏

‏ ‏

س: آقا مولینگولا ممکن است بفرمایید برای چه منظوری تشریف آورده‌اید؟

ج:‏ علت آمدن من به ایران، اخبار و اطلاعاتی بود که جناب سفیر ایران در لوزاکا به من دادند پیرامون وقایع جالبی که اخیراً در منطقه خاورمیانه و کشورهایی چون ایران، عراق و کویت به وقوع پیوسته و احساسات و ‏


‏عواطف شدید ضد امپریالیستی که در میان مردم این منطقه پیدا شده ایشان اظهار داشتند که سرنوشت مردم این منطقه بسیار حساس است لذا از طریق مؤسسه روزنامه‌نگاری از من دعوت بعمل آوردند تا بیایم ایران و با مردم منطقه همفکری نمایم، البته من باید زودتر از این ایران می‌آمدم لیکن این امر به دلیل مشغولیتهای عدیده‌ای عملی نگردید، باید بگویم علت دیر آمدنم صرفاً اشتغال نبود بلکه از برپایی این مراسم عظیم در این ایام توسط آقای سفیر مطلع شدم، لذا ترجیح دادم حالا بیایم ایران، امیدوارم بتوانم از این مراسم استفاده کافی را ببرم و فرصتی به دست آورم جهت دیدن بعضی از جاهای ایران به منظور تهیه مطالب و اطلاعات برای روزنامه‌ام، خیلی دوست دارم موقعیتی به دست بیاورم تا با ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی زندگی مردم ایران آشنا شوم و از آنچه روی داده است مطلع شوم، اکنون که به ایران آمده‌ام روزنامه‌نگاران زیادی را مشاهده می‌کنم که به منظور فوق و به منظور انعکاس وقایعی که در ابعاد سیاسی و فرهنگی زندگی مردم ایران رخ داده است در مراسم شرکت کرده‌اند. ‏

س: بفرمایید امام را چگونه شناختید؟

ج:‏ خوب، مطمئنم که، همه افراد که دوران حیات درخشان رهبر انقلاب اسلامی ایران را درک کرده‌اند، امام را شناخته‌اند، این شناخت نه به علت پیروزی ایشان بر شاه است، خیر از این نمونه کار خیلی‌ها در دنیا انجام داده‌اند، ولی امام به دو علت برای همیشه (یادش) در خاطره‌ها جاوید خواهد ماند: ‏

‏اولین و مهمترین علت آن است که برای اولین بار در جهان سوم رهبری در مقابل آمریکا و کشورهای غربی بپاخاست، ما به طور ناگهانی از طریق رسانه‌های گروهی جهانی شنیدیم البته نمی‌توانستیم باور کنیم که برای اولین بار سفارت امریکا توسط دانشجویان در ایران اشغال شده است، چرا اشغال سفارت آمریکا برای شناسایی امام مهم است؟‏

‏در درجه‏ء‏ اول این مسئله مهم است زیرا اگر به طور مثال این سفارت زامبیا و یا سفارت عربستان سعودی بود که توسط دانشجویان اشغال شده بود، از چنان اهمیتی برخوردار نبود، اهمیت دیگر مسئله این است که علی‌رغم آنچه تاکنون در مورد اشغال دیگر سفارتخانه‌ها در جهان اتفاق افتاده موقت بوده است ولی اشغال سفارت آمریکا دایمی و همیشگی است و دولت آمریکا برای آزادی سفارت و گروگانهایش نهایت سعی و تلاش خود را به کار بست ولی با شکست مواجه شد. لذا به علت شکست آمریکا در حل مسئله اشغال سفارت، امروز همۀ مردم دنیا مشتاق هستند امام را بشناسند و همانگونه که مطلعید مردم دنیا واقف شدند که آمریکا در ‏


‏حل مسئله سفارت به بن بست رسیده در صورتی که قبلاً تصور بر این بود که آمریکا قدم به هر کشور و مسئله‌ای که بگذارد فاتح و پیروز است. ‏

‏در درجۀ دوم و یا مهمترین علت به گواهی مردم این است که جریان سفارت آمریکا معلول الهامات رهبر انقلاب بوده است. ممکن است بپرسید چرا بنده این مسائل را مطرح می‌کنم، با وجود اینکه من یک مسیحی هستم و امام خمینی مسلمان، از نظر من تفاوتهای اعتقادی مهم نیست، آنچه حایز اهمیت است و نقش اساسی را ایفا می‌کند اصول مبارزه است، من علی‌رغم اعتقاداتم با کسی همراه و موافق می‌باشم که مبارز باشد ولو اینکه مشرک باشد، و مخالفم با کسی که اهل مبارزه نیست اگر چه مثل خودم مسیحی باشد. ‏

‏امام خمینی در خاطر مردم زامبیا به عنوان یک سمبل جاودانه باقی خواهد ماند زیرا او به مردم آموخت یک ملت جهان سومی چگونه باید روی پای خودش بایستد و با وقار و احترام برای استقلال و تمامیت ارضی کشورش ایثار نماید و این نکته بزودی مشکل کشورهای جهان سوم را حل خواهد کرد. ‏

‏من امیدوارم مردم ایران هرگز بزرگداشت سالگرد امام را فراموش نکند، این مطلب را بدان جهت متذکر می‌شوم که مردم هندوستان برگزاری و بزرگداشت سالگرد رحلت مهاتما گاندی را از یاد برده‌اند، مردی که چون امام بپاخاست و برای مردم هندوستان استقلال به ارمغان آورد، من از برادران تقاضا دارم به سخنان من توجه نمایند. ‏

‏من متأسفم که اکثریت مردم جهان سوم به نکته فوق‌الذکر توجه ندارند در نتیجه این کشورها از نظر فرهنگ و تکنولوژی روز به روز عقبتر می‌روند، و من دوست دارم به دیدگاه امام در این مسئله آگهی پیدا کنم. ‏

‏نکته دیگر این است که جهان ایدئولوژی و سیاستهای مذهبی اسلام را فراموش کرده بود، احیای سیستمی جدید با سیاست مذهبی برای مقابله با مارکسیزم و کاپیتالیسم، آیة‌الله خمینی اولین رهبر قرن بیستم است که اسلام را دینی سیاسی اعلام نمود برای اداره کشور و اثبات نمود که مذهب را می‌تواند اصول زیربنایی یک کشور قرار داد. این نکته برای مردم زامبیا بسیار جالب بود، کائوندا رئیس جمهور زامبیا همچون گاندی و رهبر سیاه‌پوستان آمریکا به ما آموخت و تلاش نمود که اثبات کند می‌توان دولتی تشکیل داد با اصول و قوانین مذهبی، اصول و قوانینی که در اداره کشور بر محور خدا باشد، او معتقد بود آنگاه که جامعه‌ای خدا را محور امور قرار داد در نظام حکومتی‌اش، دولت برای آن مردم قابل اعتماد و اطمینان خواهد بود، این موضوع برای ما زامبیاییها خیلی جالب است. مارکسیزم دارای اصول علمی خوبی است ولی سیستم حکومتی آن تلاش بر حذف خدا دارد، و شما می‌دانید عواقب این کار ‏


‏چیست. حذف خدا از زندگی مردم سبب گردید فرصت‌طلبان و قدرت‌طلبان بر امور مسلط شوند و مارکسیزم را به شکل بسیار زشتی پیاده نمایند به همین دلیل مردم در امور استالین حرفهای زیادی زدند و از او به عنوان فردی که تلاشش حذف خدا از صحنه جامعه بود توصیف نمودند و واقعاً مردم را از پیروی اصول او متنفر نمودند، آنگاه که جامعه‌ای از پیروی رهبری متنفر باشد حکومت در آن جامعه هرگز نمی‌تواند موفق باشد. ‏

‏در زامبیا از سال 1960 میلادی رئیس جمهوری روی انسانگرایی به عنوان اساس و پایۀ حکومت در جامعه تاکید می‌کرد، در این شکل حکومت، انسان به عنوان محور حکومت مطرح می‌شود از آن جهت که مخلوق خدا است، لذا به طور طبیعی ما مشتاق و شیفته این نوع حکومت شدیم، مضافاً بر اینکه همزمان مواجه شدیم با منازعات و درگیریهایی که در کشورهای اسلامی، شبه جزیره عربستان و دیگر سرزمینهای اسلامی به وقوع پیوسته بود، لذا مردم به این فکر افتادند که دین می‌تواند اساس حکومت و خدا محور امور قرار گیرد به جای قرار دادن انسان به عنوان محور، به خاطر خدمت به جامعه. ‏

‏شما می‌دانید سیاست حیله‌گری است و پلیدی مگر آنکه تحت قدرتی مافوق قدرت انسان باشد و کنترل گردد، لذا انسانگرایی همیشه برای یک انقلاب خطر بوده است، به همین جهت است که بنده و زامبیاییها به خوبی امام را می‌شناسیم، البته نه به علت پیروزی ایشان بر شاه، خیر، این نوع کار در کشورهای زیادی اتفاق افتاده در غرب و شرق، حتی در افریقا ایدی امین بر اوضاع غلبه کرد ولی بدتر از قبلی‌ها عمل نمود، ما امام را به دلیل اصول مترقی او می‌شناسیم، ممکن است امام و یا پیروان او مرتکب اشتباه بشوند، این طبیعی است زیرا انسان هستیم و اشتباه امری است عادی بخصوص وقتی که بخواهیم کار جدیدی را آغاز نمائیم. ‏

‏از اظهارنظرهایم خیلی مسرورم و خداوند به درونم عالم است، آنچه در این جهان مهم است اعمال خوب موقت و گذرا نیست، حتی گمراهی موقت هم مهم نیست، آنچه دارای اهمیت است خط فکری انسان است، جهتگیری کلی انسان است. ما مشاهده می‌کنیم که جهت کلی امام خمینی ساختن جامعه‌ای بود آرام مبتنی بر جهان آفرینش، در پرتو این سیاست کلی مردم ایران به آرامش و امنیت دست خواهند یافت و سیاستمداران کشور می‌توانند به حال مستضعفان برسند و محرومان می‌توانند در جامعه ایرانی در آرامش بسر برند. ‏

‏به تصور من اگرچه امام خمینی مرده است، ولی فکر او و روح او جاوید خواهد ماند، همچون گاندی که من و هر اجتماعی او را بزرگ می‌شمارند. ‏

‏خوشبختانه حتی در آمریکا، البته ایرانیان ‏


‏دوست دارند با شیطان بزرگ مبارزه نمایند به علت عملکرد حاکمان آن کشور، اما آنچه در گذشته در این سرزمین به وقوع پیوسته قابل طرح است اجازه دهید برگردیم به زامبیا، رئیس جمهور کائوندا الهامات زیادی از مهاتما گاندی گرفته، ولی جالب است بگویم که تمام افکار او پرورش یافته آمریکاست. آنچه برای امام خمینی مهم است محکوم نمودن آمریکا نیست، خیر، بلکه عظمت امام خمینی مرهون اصول اعتقادی اوست که آمریکا را در اذهان عمومی در موقعیت کنونی قرار داده است. ‏

‏من احساس افتخار و غرور می‌کنم که چنین بزرگمردی در جهان سوم ظهور کرد. ‏

س: آقای مولینگولا مایلم به عنوان آخرین سؤال از شما بپرسم، انتظار دارید چه تعدادی از مردم در مراسم سالگرد امام شرکت نمایند‏؟‏

ج:‏ بر طبق اظهاراتم هیچ تعجبی نخواهم کرد اگر میلیونها نفر در این مراسم شرکت نمایند، به علت معتقدان و هواداران زیاد امام، شما می‌دانید امام فردی است که تلاش نمود زن و مرد جهان سوم آگهی دهد و به آنها زندگی بهتر را بشناساند، و به این امر کمک زیادی نمودند. ‏

‏مردم ایران و جهان سوم از آمریکا تنفر و انزجاری ندارد، خیر، ما فقط خواستار عدالت و روابط منصفانه هستیم، ما مردم آمریکا را دوست داریم ما به مردم آمریکا عشق می‌ورزیم، البته اگر آنها در مقام ایجاد مشکلات برای دیگران برآیند، ما حق اعتراض و اظهارنظر داریم، امام خمینی این پیام را به ما دادند در دوران حیاتشان، به همین جهت امروز آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی عصبانی هستند، ملل جهان سوم امروز فریاد برمی‌آورند، و آنها ترجیح می‌دهند که ما در حال حاضر آرام و ساکت باشیم. برای من تعجبی ندارد که میلیونها انسان شرکت کننده داخلی، و هزاران شرکت کننده خارجی را در مراسم بزرگداشت سالگرد رحلت این مرد بزرگ مشاهده نمایم. ‏

متشکرم 

‎ ‎