از اقیانوس تا اقیانوس
رقص ابروی تو بود
مرهم زخم حقارتهای دهها سال ما
از خسوف اندلس
و غیبت هلال
تا ظهور ستارهء نحس
بر آسمان قدس
نجیبزادۀ مغرور
روح این ملت
اسب رم کرده
شمشیر گم کرده
نیزۀ شکسته را عصا کرده
رایت سبر بر دوش
با تنی خسته و مجروح
از صحرای بزرگ غرب
تا جنگلهای بارانخیز شرق
به دنبال تو بود
---
تاریخ را با لب خون آمده از گیرۀ دندان میخواندیم
بر مجد رفته آه میکشیدیم
و از خفت آمده
بیچاره آرام میگریستیم
لیک گوش جانمان
در وادی سایه روشن امید
به انتظار قدمهای تو بود
---
آه چه شادمانه رقصیدیم
در جشن رجعت غرور
به آهنگ لا، لا، لاهای تو
بعد از آن آری، آری، عارهای سالها
---
تقدیر تازه،
سربلندی دوبارۀ اهل قبله را
در بلندای پیشانی تو ما خواندیم
آه، در برق نگاه تو ما دیدیم
سماع رایت خضرا را
بر بامهای پیروزی
---
از اقیانوس تا به اقیانوس
سرزمین مأذنهها
از شوق با تو بودن
چون قلب جوانی عاشق
به هنگام دیدار معشوق
در تپش بود
و اینک، آه اینک
با رفتن تو، ما چه تنهاییم
ای پیر هاشمی
آه ای شبان گلههای احمدی
در این دوران گرگ آباد
پیش از آنکه عطر نرگس
عطر مریم
در زمین پخش شود رفتی
رفتی آه رفتی
سلام ما را به جد خود برسان و بگو که دگر ما را
بر تلخی زمانه شکیبایی نیست.
□ امیر اردوش