خاطره چشم تو
خواهش یک گریۀ طوفانیم
تشنۀ یک جرعه پریشانیم
پیر شدم، امّا در عشق تو
باز همان طفل دبستانیم
بی تو امیدی به منِ خسته نیست
منتظر لحظهء ویرانیم
بی تو لب از لب نگشایم، ببین!
گر چه پر از شور غزلخوانیم
امشب با خاطرۀ چشم تو
باز در آن حالت عرفانیم
بغض من آمادۀ بشکستن است
باز در آن نقطۀ بحرانیم
□ حمید رضا شکارسری
17 / 8 / 70