یکی از روشهای مهم به دست آوردن مهارت انسانی، رفتار مناسب و شایسته با مردم است. حضرت امام خمینی«ره» معتقد بودند، برای نفوذ در اعماق روح انسانها باید تا جایی که ممکن است با مردم کنار آمد و بر آنها سختگیری ننمود.
«کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است ملت از شما راضی است قدرت در دست شما باقی می ماند، و مردم هم پشتیبان شمایند اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند، ملت به او حمله می کند. به خلاف اینکه اگر مردم دیدند که اینها با آنها نیستند، اینها دشمن آنها هستند، اگر یک کسی بیاید، یک دزدی بیاید بخواهد به شما حمله کند، آنها کمکش هم می کنند. این یک مطلبی است که الآن ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم و بدانیم که اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این قدرت به هم نمی خورد هرگز مخالفت با او نمی شد لکن مع الاسف همه قدرتش را روی هم گذاشت بر ضد مردم. به طوری که اگر می رفت به زیارت حضرت رضا، هر که می شنید می گفت که دارد حقه بازی می کند! اگر قرآن طبع می کرد و بین مردم منتشر می کرد، دست هرکس می آمد می گفت که این مثل قرآن معاویه است! این برای این است که عمل نشان نداد به مردم یک عملی که با آن عمل بتواند پایه برای خودش درست بکند...»
امام خمینی با نگرش مردم سالاری نحوه رفتار سازمانها و نهادها را با مردم مهم دانسته و گذشت از آنها و سختگیری نکردن با آنها را موجب رضایت عامه مردم دانسته و می فرماید:
«مساله دیگر رفتار نهادها با مردم است. باید حرکت ما به صورتی باشد که مردم بفهمند که اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده ما است تا ملت احساس آرامش کند. اینکه آمده است: «الاسلامُ یجُبُّ ماقَبلَهُ» این یک امر
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 324 سیاسی است. اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانی که تازه مسلمان شده اند سختگیری کند، هیچ کس به اسلام رو نمی آورد. «جُبّ ماقَبل» کرده است واز آنچه در قبل کرده اند گذشته است».
حضرت امام نمونهای از سختگیریها درباره مردم را ذکر نموده و آن را مخالف روش اسلامی می شمرد، چنانچه می فرماید:
«در جایی دیدم کمیته صنفی گفته است تمام اصنافی که از چندسال قبل از انقلاب گرانفروشی کرده اند باید بیایند و مجازات شوند. این بر خلاف اسلام و رضای خداست».
امام با تاکید برسختگیری نکردن و داشتن رفتار شایسته با مردم، ملت را عامل پیاده شدن اسلام دانسته و می فرماید:
«ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم. مردم ما خیلی زحمت کشیده اند. مردم عادی غیر از طبقه مرفه هستند. مردم عادی ما اسلام را پیاده کرده اند و تمام زحمات حکومت را متحمل می شوند. پس ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند».
از این رو مردم عادی که متحمل رنجهای طاقت فرسا شدهاند باید ارج نهاده شوند و همین تودههاست که باعث تحقق آرمانهای اصیل اسلامی گردیدهاند، پس مدیر مسلمان با عنایت به این نکته، رافت و مهربانی را نسبت به افراد عملی نموده و همین امر باعث گرایش مردم به سوی مدیر می گردد.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 325