تازگی یکی از افراد «شاهدوست» که به خیال نخستوزیری افتاده است، ایشان هم یک مصاحبه ای فرموده اند و در آن مصاحبه گفته اند که خمینی این زجر و این چیزها دیده است، و به واسطه این زجر دیدن، خوب، این حرفها را می زند! ولی خوب افراد دیگر هم زجر دیدند، گاهی کمتر گاهی بیشتر، لکن گذشت کردند [خنده حضار] و مملکت ما الآن اگر چنانچه فلانی وطن پرست باشد- چنانچه هست (گفته هست) - این مملکت ما الآن به واسطه وضع جغرافیایی جوری است که خطرناک است برای حفظ مملکت باید این آدم که می گوید سلطنت نباید باشد باید یک قدری پایینتر فکر کند،
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 240 پایین بیاید یک قدری. خوب ما مملکت لازم داریم (عین حرف شاه است، یک وکیل هم توی مجلس گفته بود، ایشان هم حالا می فرماید) خوب، ما مملکت لازم داریم خوب وطن دوستی اقتضا می کند که انسان اگر یک حبسی رفت، یک تبعیدی رفت، یک شکنجه ای دید، یک زحمتی دید، وطن دوستی اقتضا می کند که غَمضِ عین کند، نگذارد که مملکت از دست برود! وامصیبت! می خواهد مملکت از دست ما برود! لازمه این حرف این است که ایشان می گوید اگر چنانچه من ملاقات کنم با ایشان مطلب را به ایشان- مثلاً - چطور می گویم و ایشان هم اگر ببیند که یک خواست ملت را دادند، یک قدری عمل ببیند، ملت هم اگر عمل ببیند، خوب یک قدری آرام می شود لکن ملت عمل ندیده است. این دولت- مثلاً- که آمده است، عمل نکرده است خوب است من- ایشان نگفته این را دیگر، لازمه حرف این است- بیایم که عمل نشان بدهم! یک چیزی مردم ببینند، یک آزادی ای مردم به چشمشان بخورد، آرام بشوند!
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 241