س: شهید عراقی که بعد از کناره گیری به انزوا رفته بود، چگونه شد که از مؤسسین هیأت های مؤتلفه اسلامی شد؟
ج: شهید عراقی از آن مجاهدین مسلمانی بود که از نخستین روزهای نوجوانی در صف مبارزه با رژیم وابسته پهلوی به پا خاسته بود و پس از اعدام نواب صفوی و فدائیان اسلام حالت انزوا و گوشه گیری را برای خود انتخاب کرد، لذا من حیفم آمد که این مجاهد نستوه خستگی ناپذیر را به امام خمینی وصل نکنم. یک روز به مهدی تلفن زدم و پیشنهاد کردم فردا که روز جمعه است بیا با هم به قم برویم، او هم به لحاظ صمیمیتی که با من داشت گفت: دیگر چه نقشه ای برای من کشیده ای، به او گفتم: نقشه ای نیست میخواهم شما را ببرم قم به دیدار مراجع خصوصاً حاج آقا روح الله خمینی، در هر حال او را راضی کردم و صبح فردا که روز جمعه بود، به اتفاق هم به قم رفتیم، ابتدا به منزل آیت الله گلپایگانی، آیت الله نجفی و آیت الله شریعتمداری رفتیم و بعد از این دیدار او را به منزل حضرت امام بردم.
وقتی به منزل امام رسیدیم تعدادی از علاقه مندان امام از تهران به خدمت ایشان آمده بودند، در آن زمان بسیاری از مریدان امام از جمله این افراد برای کسب تکلیف خدمت ایشان می رسیدند. امام هم در پاسخ این عده فرمودند: این رژیم تا مرحوم بروجردی زنده بود و مرجعیت یکپارچه داشت شاه جرأت نداشت حرکتی انجام دهد. اکنون که آن مرجعیت یکپارچه وجود ندارد میخواهد مقاصد سوئی که دارد عملی کند. او نوکری خودش را می خواهد اعمال کند. او سوء نیت دارد. میخواهد تغییر مذهب بدهد. شما وظیفه دارید که ابتدا مردم را نسبت به مسائلی که می گذرد آگاه کنید. تقریباً به این مضامین مطالبی را عنوان کردند.
وقتی به طرف تهران برمی گشتیم در بین راه مهدی رو کرد به من و گفت:
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 36 این همان کسی است که ما میخواهیم.
آقا مهدی با دیدن چهره ملکوتی امام و کلام شیوای او تحت تاثیر آن عالم ربانی قرار گرفت و از آن تاریخ دیگر آرام و قرار نداشت.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 37