س: چاپخانهای که برای چاپ اعلامیه حضرت امام با شما همکاری میکرد به خاطر پول اعلامیهها را چاپ میکرد یا گرایش سیاسی هم داشت؟
ج: خیر، اینها گرایش سیاسی نداشتند. وسوسه پول میشدند. ما برای چاپ اعلامیهها به اینها دو سه برابر قیمت واقعی پول میدادیم.
س: بنابراین بدون آگاهی سیاسی این کارها را میکردند؟
ج: بله، صرفاً انگیزه مالی بود، در آن یک هفتهای که در طبقه دوم فرمانداری نظامی در یک اطاق بودیم. صاحب چاپخانه گاهی اشعاری را زمزمه میکرد، از جمله میگفت: علی گفته خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. من هم به او گفتم: علی(ع) کی این حرفها را زده این حرفها چیه میزنی؟
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 139 حرفهای بیسر و تهی میزد. آدم بیهدفی بود. مامورین حکومت نظامی هم همین فرد را برده بودند زهر چشمی از او گرفته بودند با یک مقدار تهدید و وعده وعید او را بدنبال ما به بند 2 سیاسی زندان موقت شهربانی فرستادند و از او تا مدتی که ما در زندان عمومی بودیم بعنوان خبر چین استفاده کردند. منتهی از روز اول ما هشیار بودیم. همانطوری که گفتم اینها بیش از دو ماه حق نداشتند ما را نگهدارند یا باید محاکمه میشدیم و یا بر اساس ماده 5 حکومت نظامی بایستی ما را آزاد میکردند. برخی از بازداشت شدگان از بچههای نوجوان کم سن و سال بودند و هنوز به سن قانونی نرسیده بودند. صبح که میشد از طرف دادستانی ارتش ماشینهای نظامی که سربازهای مسلح داخل آن بود میآمدند و این بچههای کم سن را برای بازپرسی میبردند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 140