س: گویا حضرت امام در کارهای جاری آنجا کمک هم میکردند. شما نمونههایی سراغ دارید؟
ج: یکی از روزها، وقتی تشریف بردند به دستشوئی، مشاهده میکنند که دستشوئی تمیز نیست آستین و شلوار را بالا میزنند و همه دستشوئی را کاملاً شستشو میدهند، دوستان میبینند که بیرون آمدن امام خیلی طول کشید، بعد از ساعتی درب دستشوئی باز شد و ایشان دست و پا بالا زده بیرون آمدند. شخصیتی که دنیا را در سیطره خبری خود قرار داده بود، این طور دنیا را کوچک میشمرد و خود را اسیر این زندگی دنیائی قرار نمیدهد. این نحو زندگی کردن از نظر اخلاق عملی، درس بزرگی است برای همه مردم.
س: یک چادر بزرگی برای اسکان در نوفل لوشاتو خریداری شد. آیا در جریان تدارک آن بودید؟
ج: من در جریان آن چادر نیستم. چون تا آنجایی که یادم هست ما چیزی در آنجا به نام چادر استفاده نمیکردیم، اگر خریداری هم شده بود استفاده نمیشد.
س: احتمالاً بعد از شما بوده؟
ج: تا من در نوفل لوشاتو بودم چادری نبود.
س: در مورد درخت سیب معروف نظری ندارید؟
ج: نه، درخت سیب تکیه گاهی بود که امام تشریف میآوردند و مینشستند پای آن درخت و به آن تکیه میدادند. چون معمول علماء و بزرگان است که قبل و بعد از نماز بنشینند و به سوالات مردم پاسخ بدهند. لذا امام هم یک چند دقیقهای زودتر میآمدند و کنار آن درخت سیب مینشستند و به سئوالات مردم پاسخ میدادند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 244