ایشان در آن درسهایی که میداد خیلی مصّمم بود. یادم هست فرمهای ماشین شدهای بود که توسط ایشان تهیه شده بود و در اختیار ما قرار میگرفت. اولین بحث این بود که ما برای اداره زندگی و اداره اجتماع برنامهریزی کنیم. اگر برنامه ریزی نکنیم میدویم، کار زیاد میکنیم ولی پیش نمیرویم. کار باید برنامهریزی داشته باشد. باید براساس برنامه رفت جلو و الا به روزمرگی دچار میشویم. خسته میشویم. کارهایمان پیش نمیرود. از نظر مدیریت مرحوم شهید بهشتی بی نظیر بود.
س: آن چندسال که ایشان آلمان بودند ارتباط شما چطور بود؟
ج: ما در آن سالها ارتباطی نداشتیم اما وقتی برگشتند مجداً ارتباطمان برقرار شد.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 45 س: حضور آیتالله بهشتی در هیئت امنا تا چه حد کارگشا بود؟
ج: یادم هست مدرسه رفاه را تازه خریده بودیم و بنیه مالیمان کم بود تا دبیرستان توسعه پیدا کرد، آن سالها یادم هست که گروه فرهنگی رفاه یک میلیون تومان در سال که آن روز خیلی پول بود، کسری داشت. دو هفته یک مرتبه جلسه هیئت امنا تشکیل میگردید. با ایشان قرار گذاشته بودیم که یک ساعت زودتر در دفتر مدرسه حاضر شویم؛ من هم بعضی از تجار و افراد را برای کمک به مدرسه دعوت میکردم و ایشان هم برای آنها صحبت میکردند تا آن افراد برای جبران کسری به مدرسه کمک کنند. دو سه جلسه من این کار را تکرار کردم، در جلسه سوم که آقایان رفتند ایشان مرا صدا کردند و فرمودند: تو بروی و روبزنی به هرکسی و آنها را با چه زحمتی بیاوری اینجا و من هم یک روضه بخوانم، نه این کار فایده ندارد. بعد فرمودند: «سالی یک جلسه مالی میگذاریم و کسری را به نسبت تقسیم میکنیم، هر کس خودش محل کسری را پر خواهد کرد.»
بنابراین سالی یک جلسه مالی گذاشته شد.
شهید بهشتی در بخشهای دیگر هم مثل کارهای فرهنگی موثر بودند. هیچوقت هم به هیچکس نمیگفتند که وقت ندارم با این همه تراکم تقویم شان دستشان بود، شما که مراجعه میکردید نمیگفتند وقت ندارم مثلاً میگفتند: «دو ماه دیگر ساعت 2 بعدازظهر وقت دارم» مینوشتند گوشه صفحه تقویمشان و شما هم منتظر میشدید تا دو ماه دیگر. حتی در بعضی از کارهای اجتماعی- اقتصادی، زمانی که ما در زندان بودیم، دوستان ما شرکتی درست کردند به نام شرکت قائمیان، من هم در آن شرکت سهم کوچکی داشتم. بعدها میان اعضا در اداره شرکت اختلاف ایجاد شد. ما مجبور شدیم کسی را میان خودمان حَکَم قرار دهیم. این بود که شهید بهشتی را حَکَم قرار دادیم. نوع رسیدگی را وقتی انسان میدید به خوبی متوجه میشد که آدم توانمندی است.
س: مبتکر این قضیه شهید بهشتی بود؟
ج: نه، خودمان این کار را کردیم اما وقتی وارد شدند تمام و کمال وقت گذاشتند. در مجموع حضور این گونه افراد مفید فایده بود و باید بگویم افرادی چون حضرت
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 46 آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله شهید بهشتی و آیتالله شهید مطهری از شاگردان توانمند حضرت امام بودند که در دوران نهضت از بازوان قوی امام بودند و در هرجا که قرار میگرفتند مفید و مثمر ثمر بودند.
س: در رابطه با فعالیت مسلحانه، نظرشهید بهشتی چه بود؟
ج: تا آن زمان که شهید بهشتی عضویت فقهی شورای مرکزی جمعیتهای موتلفه را داشتند، موتلفه شاخه نظامی نداشت.
س: بالاخره در جایی به این نتیجه میرسیدید که ... ؟
ج: بله بعد از تبعید حضرت امام به ترکیه ما دیدیم اعلامیه فایده ندارد خود همان بزرگواران و روحانیون مرتبط با ما از جمله آیتالله هاشمی و آیتالله بهشتی میگفتند یک کار فوقالعاده انجام شود. اینها معتقد بودند که بایستی چند نفر از سران رژیم به زمین بیفتند. این بود که جریان ترور سران رژیم در شاخه نظامی مطرح شد.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 47