برای آن که زندانیان سیاسی را اذیت کنند عوامل رژیم دست به کارهای گوناگونی میزدند. از جمله مواردی که من با آن در زندان شماره 4 مواجه شدم آن بود که در
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 186 کنار ترکیبهای گوناگونی که در زندان شماره 3 و 4 وجود داشت گروه جدیدی هم به ما اضافه کردند که سنخیت با زندانیان سیاسی نداشتند. این هم از ترفندهای رژیم بود تا زندانیان سیاسی را از نظر روانی اذیت کنند. جریان از این قرار بود که یک روز در زندان باز شد و چند نفر از شرورهای تهرانی که جرم سیاسی نداشتند به داخل زندان شماره 4 آمدند. از جمله اینها رحمت یخی بود، یک نفر دیگری آورده بودند که شر خر بود، اینها عمدتاً قاچاقچی مواد مخدر و از گردن کلفتهای تهران بودند. مشاهده رفتار و اعمال اینها برای ما بسیار مشمئز کننده بود. مثلاً رحمت یخی برایش آفتابه آب میکردند و میبردند. رفتار آنها طاغوتی بود. اینها را فرستاده بودند برای اینکه زندانی سیاسی و از جمله آقای طالقانی را اذیت کنند. یکی از همین هروئین فروشها که بچه شمیران بود به نام هوشنگ که مواد مخدر به داخل زندان میآورد. نمونههایی از این موارد زیاد بود. از جمله یک روز در هنگام ملاقات با خانوادهها دیدم یکی از آن طرف میلههای اطاق ملاقات ته نوشابه را چیزی چسبانده و داد به این طرف. به این طریق مواد مخدر را بین هم رد و بدل میکردند. یک روز دیدم همان هوشنگ رفته بالای درخت توتی که در حیات زندان شماره 4 بود و بالای درخت دارد هروئین میکشد و مامورین دارند او را پایین میآورند. یکی دیگر از مواردی که در زندان اتفاق افتاد نصب تور بزرگ فلزی وسط میلههای زندان در اطاق ملاقات بود تا بدین وسیله میان زندانی و ملاقات کننده فاصله ایجاد کنند که خود این اتفاق فشار روانی مضاعفی برای زندانی ایجاد میکرد.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 187