فصل چهارم: کاپیتولاسیون و تبعید امام
انتقال امام از بورسا به نجف
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : شعاع ‌حسینی، فرامرز (گرد آورنده)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1389

زبان اثر : فارسی

انتقال امام از بورسا به نجف

‏س: چه عواملی موجب انتقال امام از ترکیه به عراق شد؟ ‏

‏ج: با تبعید امام خمینی به ترکیه اعلامیه‌های اعتراض‌آمیزی از سوی مراجع تقلید وقت از جمله آیت‌الله میلانی، آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله مرعشی، آیت‌الله قزوینی، جامعه اصناف، جبهه مسلمانان آزاد، جامعه روحانیت صادر شد و اعتراضات مردمی نیز ‌از سراسر کشور روانه شد. در اینجا لازم است از یکی از شهدای مظلوم به نام شهید حاج تقی حاج ترخانی ‏‎[1]‎‏ که به شدت نگران تبعید امام به ترکیه بود، یاد کنم. این فرد با یکی از برادران روحانی که سالها در لبنان تلاش انقلابی داشت آشنا بود، حاج تقی ایشان را به ترکیه فرستاد تا با وکلای مجلس ترکیه مذاکره کند و نسبت به اینکه شما مردم مسلمانی هستید و برای چه رهبر ما، امام خمینی را، زندانبانی ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 149

‏می‌کنید؟ صحبت کند. این اعتراض و اعلامیه‌ها و واکنش‌های مختلف که از هر سو به ترکیه روانه شد، موجب گردید که این مساله در مجلس ترکیه مطرح شود و آنها هم به رژیم ایران اعلام کنند که ترتیب انتقال امام از ترکیه داده شود؛ لذا رژیم شاه ناچار شد امام را به نجف منتقل نماید. البته به شاه مشورت داده بودند که نجف حوزه خشکی است و تبعید به نجف، خمینی را منزوی خواهد کرد لذا خود بخود روح الله خمینی منزوی می‌شود. لذا امام را به عراق منتقل کردند. آنچه از اخبار و شواهد به ما رسید این بود که: امام خمینی و حاج آقا مصطفی وارد فرودگاه بغداد می‌شوند، مدتی در سالن فرودگاه منتظر می‌مانند به گمان آنکه مامورین عراقی برای تحویل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر می‌آیند. لذا دقایقی در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مامورین خبری نشد از فرودگاه بیرون آمده و با تاکسی راهی کاظمین می‌شوند، و ساعتی بعد هر دو در مسافرخانه جمالی کاظمین اطاقی گرفته و به استراحت پرداختند. امام پس از لحظه‌ای استراحت از جا برخاست و روانه حرم مطهر گردید، شهید حاج آقا مصطفی می‌خواست با تلفن مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی در نجف تماس بگیرد تا ورودشان را خبر دهد اما چون او را نتوانست پیدا کند به منزل آقای خوئی تلفن می‌زند و ورود امام را به پیشکار منزل خبر می‌دهد و از او می‌خواهد که منزلی برای ایشان در نجف تهیه ببیند، صاحب مسافرخانه جمالی - آقای عبدالامیر جمالی- که تا آن لحظه امام و فرزندانشان را نشناخته بود از گفتگوی حاج آقا مصطفی خمینی دریافت که این میهمانان تازه وارد چه کسانی هستند، لذا فوراً در مقام تجلیل و تکریم برآمد و با اصرار، ایشان را به منزل شخصی خویش برد و منزل را دربست در اختیار آنان قرار داد، دیری نپایید که خبر ورود امام خمینی به عراق برق آسا در محافل روحانی نجف اشرف طنین افکن شد.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 150

  • . ایشان فرزند حاج رضا شاپوری از تجار به نام و از علاقمندان به امام بود. از جمله فعالیتهای مهم ایشان احداث مسجد قبا و کمک به مبارزین بود. ایشان در کمک به انقلاب از هیچ چیزی فرو گذاری نکرد و در راه پیروزی انقلاب از جان و مال خویش گذشت و سرانجام توسط عوامل گروه فرقان ترور شد.