اما خوبست گزارشی هم از داخل زندان شماره 4 داشته باشم. تعدادی از زندانیان سیاسی شماره 4 تودهای و از گروه افسران انقلابی حزب توده بودند مثل حکمت جو، خاوری، عموئی، شلتوکی و تعدادی دیگر که جدای از زندانیان مذهبی زندگی میکردند و با دیگران هم غذا نمیشدند. در زندان شماره 4، کمونی از مذهبیها بودندکه خودشان داخل زندان غذا درست میکردند. مواد غذایی را از بیرون خریداری میکردند که البته وقتی هفتصد تومان کسر آوردند آن هم تعطیل شد. ما بلافاصله این کمون را احیا کردیم و کسری پول را هم تقبل کردیم، مواد غذایی هم از بیرون تهیه شد. یک نفر از زندانیهای غیر سیاسی به نام حسین توسکی آشپزی را تقبل کرده بود. هرروز هم یک نفر به نوبت مسئولیت داشت و کمک میکرد. وظیفه او این بود که از صبح برای صبحانه و ناهار و شام از زندانیان پذیرائی کند. ظرف 24 ساعت در زندان نظم خوبی برقرار شد و همان طور که گفتم نمازجماعت را مجدداً برقرارکردیم. تا حدودی وضع آرام گردید و روی یک روال درستی قرار گرفت؛ حتی شبها از آقای طالقانی خواهش کردیم که بعد از نماز بجای دعا برای ما تفسیر بگویند. همین کار هم انجام شد. زندان یک حالت آرامی به خود گرفت. به طوری که مرحوم آیتالله طالقانی برای مهندس بازرگان و دوستان تبعیدی ایشان جشن برگشت از تبعید گرفتند. در همین جشن چند بار از برادران موتلفه تشکر کردند و گفتند: اینها من را زنده کردند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 189 ایام ماه مبارک رمضان زندان شماره 4 هم یک شور و هیجان خاصی داشت. افطار جمعی، نماز جماعت، سخنرانی، حتی برخی از افسران انقلابی حزب توده به ما میگفتند: خوشا به حال شما.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 190