حتی در بنیاد مستضعفان هم باید بگوییم که مرحوم حاج احمد آقا خیلی نظر مساعدی به بچه های موتلفه داشتند. بطوری که آقای هاشمی رفسنجانی، مرحوم شهید بهشتی و مرحوم رجایی از چند نفر از ما برای اداره تشکیلات بنیاد مستضعفان دعوت کردند.
در سال 1359 که جنگ شروع شد، من رئیس ستاد جده بودم. از آنجا که عازم عربستان بودم برای خداحافظی از بستگانم به دیدار همشیرههایم به قم رفته بودم، که مرحوم رجایی رحمه الله همان روز برای بنده پیام فرستادند که ساعت 1 بعدازظهر در نخستوزیری باشم. آن ساعت به نخستوزیری رفتم دو تن از دوستان دیگر آقایان حاج محمود کریمی و جواد رفیق دوست نیز تشریف داشتند. آقای رجایی فرمودند با آقای بهشتی و رفسنجانی صحبت کردیم و قرار بر این شد که بنیاد را به شما سه نفر تحویل بدهیم. بنده و آقای جواد رفیق دوست و محمود کریمی حلقه اصلی در تشکیل این بنیاد بودیم. خوب ما رفتیم و در بنیاد مشغول به کار شدیم. بعد از یکسال که از حضور ما در بنیاد گذشت، می گفتند چرا خدمت امام نمی روید؟ ما هم گفتیم که
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 77 بگذارید یک مقدار کار بشود و اشکالاتی که حضرت امام نسبت به بنیاد مستضعفان داشتند برطرف گردد که وقتی خدمت امام می رویم با یک دست پرتری برویم. از این جریان یک سال گذشت. پس از این مدت من حاج احمد آقا را دیدم. از ایشان سئوال کردم که آیا از عملکرد بنیاد در طول این یک سال شکایت و گلایهای به امام رسیده یا نه؟ ایشان هم فرمودند: نه، خیلی کم. بعد به ایشان گفتم: خیلیها به ما میگویند چرا با امام ملاقات نمیکنید و گزارش شفاهی به ایشان نمیدهید اگر صلاح میدانید ما این کار را بکنیم. ایشان هم لطف کردند و قرار این ملاقات را گذاشتند.
در این ملاقات من گزارشی خدمت ایشان ارائه کردم و امام هم رهنمود فرمودند. در هر حال در تمام این دیدارها و ملاقاتها نقش و حضور مرحوم حاج احمد آقا بارز بود و الحق ایشان سهم بزرگی در انقلاب اسلامی داشتند. خداوند ایشان را رحمت کند.
س: آخرین دیداری که با ایشان داشتید را یادتان می آید؟
ج: آخرین دیدارمان قبل از مریضیشان در همین جماران بود. یک جلسه مشترکی داشتیم.
س: در ایام بیماری موفق به ملاقات ایشان شدید؟
ج: بعد از اینکه بیماری ایشان سخت شد، نه.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 78