س: مهمترین اقدام امام خمینی در جریان تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی چه بود؟
ج: در جریان تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی اولین گام مبارزه با رژیم را حضرت امام برداشت و مراجع وقت را به منزل آیتالله حائری بزرگ دعوت به تشکیل جلسه کرد.
در آن جلسه امام توطئه رژیم وابسته شاه را کاملاً برای آقایان مراجع باز کردند و با یک حرکت جمعی مبارزه را شروع کردند. به دنبال اعتراض حضرت امام تلگرافهای اعتراضآمیزی نیز نسبت به مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه زده شد، شاه از طریق علم- نخستوزیر وقت - پاسخ همه آقایان مراجع را ارسال کرد بجز امام.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 61 عدم پاسخ به حضرت امام، شیطنتی بود که رژیم بدین وسیله میخواست امام را منزوی کند.
همان اوایل تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی روزی در قم در خدمت امام بودم، حضرت امام با آیتالله گلپایگانی تلفنی صحبت میکردند و جملاتی به این مضمون فرمودند: آن یکپارچگی مرجعیت آیتالله بروجردی تمام شد. اگر با هم نشویم، و یکی نشویم زیر چکمه این رژیم ما را له خواهند کرد. رژیم شاه بر آن بود که با بی اعتنایی امام خمینی را که با همت تمام در مقابل این تصویبنامه ضد دینی و اسلامی ایستاده بود، منزوی کند.
یکی از ویژگیهای حضرت امام خمینی این بود که همواره رهبری انقلاب اسلامی را در راستای رسالت انبیاء میدانستند و به مردم گوشزد میکردند که حتی انبیاء الهی خودشان را خدمتگزار مردم میدانستند نه حاکم. درست در همین نقطه بود که امام اعلامیهای صادر کردند و روی سخنشان با مردم بود؛ ما که در جمع برادرانمان این اعلامیه را نقد میکردیم اسم آن اعلامیه را به نام اعلامیه استنصار گذاشتیم، این اعلامیه در بین اسناد ما بود منتهی از آنجا که اغلب در تعقیب و مراقبت مامورین امنیتی بودیم، ناچار شدیم این اسناد را امحاء کنیم. در نظر خواهیها، هر کس که این اعلامیه بدستش رسید ناخودآگاه اظهار میکرد زعامت جامعه مسلمین را آقای خمینی باید به عهده بگیرند. در آن اعلامیه امام، مردم یک چنین دیدی را پیدا کردند.
س: چرا نام این اعلامیه را استنصار گذاشتید؟
ج: برای اینکه در آن اعلامیه، امام از مردم کمک خواسته بود.
س: دستگیری اول شما مربوط به توزیع همین اعلامیه بود؟
ج: مربوط به اعلامیه استنصار امام بود. وقتی این اعلامیه را تکثیر کردیم، تمام نیروهایمان را برای توزیع آن تقسیم کردیم و هر کدام یک منطقه را برای توزیع به
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 62 عهده گرفتیم. من از خیابان استانبول شروع کردم که همان شب بازداشت شدم. آن روزها شهربانی حاکم بود و ساواک هنوز تشکیلاتش پا نگرفته بود. بعد از چند روز با وساطت آیتالله بهبهانی مرا آزاد کردند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 63