فصل اول: پیوند با نهضت امام
دلایل روی آوردن به امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : شعاع ‌حسینی، فرامرز (گرد آورنده)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1389

زبان اثر : فارسی

دلایل روی آوردن به امام

‏س: در همان دیدارهای اولیه با امام و سخنرانی ایشان شما و دوستان شما به چه نتیجه ای رسیده بودید. به عبارت دیگر با قرار گرفتن در کنار امام به دنبال چه چیزی بودید؟‏


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 19

‏ج: ببینید در ابتدا واقعاً خیلی بعید به نظر می رسید که ما یک روزی به پیروزی برسیم. اما این جوان ها که مثل پروانه دور حضرت امام جمع بودند و ایشان را قبول داشتند، قیام امام برایشان حق بود. قطعی بود که یک قیام به حقی است. حرکت، حرکت به حقی است. ‏

‏بنابراین در ابتدا ما تکیه مان به امام بود. او برای ما جاذبه داشت و همه دور امام مثل پروانه جمع بودند. ما قدم به قدم می دیدیم که امام مثل یک معمار زبردست یک ساختمان عظیمی را طراحی می کند. یک بار به همراه آقای عسگر اولادی که به نزد امام رفتیم‏‎[1]‎‏ ایشان با عزم راسخی گفت: به برادران و دوستانتان بگوئید که ما راه سخت و پرپیچ و خمی پیش رو داریم اگر بنا باشد مأموری به شما حمله کند و وحشت کنید، کار پیش نخواهد رفت. ‏

‏ من هنوز کلمات امام مثل زنگ توی گوشم صدا می کند. این شوخی نیست شما ببینید قدم به قدم این مراحل طی می شود. از دادگستری قم یک اخطار برای امام فرستادند اصلاً امام اعتنا نکرد. البته این علاقه و محبت به امام فقط مختص به ماها نبود. مرحوم حاج عباس فرشاد یک فرد عادی و تاجر بود. او عاشق امام بود و امام را خوب می شناخت. ‏

‏ایشان فوت کرد. این مرد یک تاجر به نام در بازار تهران بود. جزء آن مجاهدین و پیروان مرحوم آیت الله کاشانی بود و با پدر خانم من هم شریک بود. یک شب آمد منزل ما، همان شب که امام را گرفته بودند، شبانه آمد منزل ما و شروع کرد به گریه کردن. هیچ چیزی هم کم نداشت، ثروتمند خوشنامی بود. گفتم: چرا گریه می کنی؟ کمی که آرام شد، گفتم: نگران نباش ما کارهایی کرده ایم که دستگاه عقب نشینی می کند. حالا گاهی می بینیم این عنایتها از الطاف الهی بود. اینها چیزی نبود که بشود به تصویر کشید. اینها از علاقمندان به امام بودند و تمام این حرکتها و علاقمندی ها به امام خودجوش ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 20

‏بود. خوب البته علمای دیگر هم بودند اما شجاعت امام را نداشتند. امام محکم در مقابل رژیم شاه ایستاده بودند و این موضوع علاقه ما به ایشان را چند برابر کرد. ‏

‏وقتی که به ترکیه تبعید می شوند در اولین نامه ای که به خانواده شان می نویسند، می فرمایند: حال من خوب است، نگران نباشید و برای آزادی من هم به هیچ کس متوسل نشوید. و تمام اتفاقات دیگر که در نجف و پاریس افتاد. تمام اینها دلایل خوبی بود که ما امام را بر همه کسانی که در آن موقع بودند، ترجیح دهیم.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 21

  • . تفصیل خاطره این دیدار در فصول بعدی آمده است.