قلم دست شیطان است
دیروز یک زنی که آمده بود اینجا و مصاحبه ای با من کرد و یکی از حرفهایش این بود که شما را می بینم که یک چهرۀ آرامی دارید، ولی در خارج یک طور دیگر شما را معرفی کرده اند؛ این شما را ناراحت نمی کند؟ گفتم: از جهتی چرا و آن این است که چرا باید انسان اینطور باشد که برای مقاصد خودش، یک مسائل خلاف واقع بگوید؟!... به او نگفتم، لکن واقع این است. می گویند شیطان را خواب دیدند با یک صورت خوبی! گفتند که خوب، اینکه غیر آن است که به ما ارائه دادند. گفت: قلم دست دشمن است! مسئله این است. دیروز هم یک ورقه ای آورده اند اینجا گفتند این هیتلر است. هیتلر آن طرف دستش را پشتش زده و دارد اینطور نگاه می کند؛ من هم آنجا کاریکاتوری ... و یک شمشیری کشیدم، و یک عده هم سر و جمجمه آنجا هست که اینها همه آنهایی است که من سرهایشان را بریده ام!
و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم می شود ما خیانتکاریم! آن روزی که من آن وقتها می گفتم که نمی فهمد این دستگاه؛ برای سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن! آنها هر روز فحاشی می کنند؛ این غلط است. هر چه فحاشی بکنید این مردم می گویند که این،
کتابامام به روایت امامصفحه 292 مخالف اینهاست. اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن، چه کردن و احترام کردن و اینها، ما کم کم تمام می شد کارمان!
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 293