من خیلی زودباور نیستم
یک نفر آدم پیش من گفت که اینها حاضرند. الآن یادم نیست که از کجا آمده [بود]. یکی از خارج آمد اینجا به من گفت ـ شاید بیست روز پیش از این ـ که اینها حاضرند که این شاه را بنشانند توی طیاره ای به اسم یک جایی ببرند و بعد چند نفر از اینهایی که طیاره ها را می ربایند، اینها بربایند و بیاورند اینجا. حاضرند این کار را بکنند برای حل مسئله. من خیلی زودباور نیستم. گفتم نه. ما این کار را نمی کنیم. ما می خواهیم تحویلش بدهند.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 193