بدون عمامه او را دادگستری بردند
در زمان این مرد سیاهکوهی، در زمان این رضا خان قلدر نانجیب، یک قیام از علمای اصفهان شد، ما حاضرِ واقعه بودیم. علمای اصفهان از اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت کردند برخلاف اینها. حالا نهضت را شکستند. اینها زور که نداشتند. آنها نهضت را شکستند؛ حالا با فریب یا با هر چی. یک نهضتْ نهضت علمای خراسان بود: مرحوم آقازاده و مرحوم آقاسید یونس و سایر علمای آن وقت ـ همه را گرفتند آوردند در حبس، در تهران. و من خودم مرحوم آقازاده ـ رضوان الله علیه ـ را، آمیرزا محمود آقازاده ـ رضوان الله علیه ـ را دیدم که یک جایی نشسته بود بدون عمامه. با اینکه تحت مراقبت بود، یک جایی نشسته بود بدون عمامه و کسی هم حق نداشت پیش او برود؛ و ایشان را بدون عمامه می بردند توی خیابان به دادگستری، محاکمه می کردند. آن وقت هیچ خبری از این احزاب نبود. در این قیامهایی که اینها کردند از این احزاب اصلاً خبری نبود؛ بودند اما مرده بودند. یک نهضت هم از آذربایجان شد: مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی، آنها هم نهضت کردند. آنها را هم گرفتند بردند.
کتابامام به روایت امامصفحه 196 مدتها در تبعید بودند که مرحوم آمیرزا صادق آقا بعد از آن هم که گفتند که شما آزادید دیگر نرفت به آذربایجان؛ در صورتی که آذربایجان او را خیلی گرامی می داشتند، هیچ دیگر نرفت. در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان می رسیدیم.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 197