من نباشم باز خود ملت هست
من شخصاً یک گرفتاری خاصی دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزی دو مرتبه صحبت بکنم، اطبا می آیند و به من اشکال می کنند و جمع می شوند که شما صحبت زیاد نکنید. و اگر دو ـ سه روز صحبت نکنم، رادیوهای خارجی می گویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل [اینکه] می رود همین دو ـ سه روزه و همین چندوقت و اینها. و من یک مثلی یادم آمد و آن این است که یک بچه ای دعا می کرد که معلمش بمیرد، معلم مرد. پدر، این را برد به یک مکتبخانۀ دیگر ـ به اصطلاح سابق ـ . باز دعا کرد معلم بمیرد، مرد. باز پدر او را برد به یک جای دیگر؛ مکتب دیگر. به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد والاّ این معلم بمیرد یک معلم دیگر هم هست. حالا این خارجیها و آنهایی که تبع خارجیها هستند باید دعا کنند که این سلاح «الله اکبر» از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و الاّ من نباشم باز خود ملت هست. ... و همین ترتیبی که تاکنون پیش آمده اند به پیش می روند و اینطور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد. بیخود اینها در رادیوهایشان نگویند این مسائل را.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 41