نتوانستم خدمتی بکنم
وقتی مواجه بشوم با این اشخاصی که همۀ امید زندگی شان را در راه خدا داده اند، جوانهاشان را داده اند، رنجها را کشیده اند، من وقتی مواجه بشوم با این صورتهای انسانی، جز اینکه برای خودم یک احساس حقارتی بکنم نمی توانم چیزی بگویم. من همیشه این مطلب در ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الآن همه چیزشان را دارند در راه اسلام می دهند و در مقابل این پدرهای جوان از دست داده من خدمتی نکرده ام، ... نتوانسته ام دِیْنم را به این آقایان، به این اشخاصی که برای خدا اقدام به قیام کردند، ... ادا کنم جز اینکه در پیشگاه حق تعالی عذر تقصیر بخواهم که ما همه بندگان او هستیم، همه تسلیم در مقابل ارادۀ او هستیم، همه جان نثار احکام مقدس او هستیم.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 40