یکی از اشخاص به من گفت
یکی از آقایان می گفت که دیدم یک زنی ... در آن تظاهرات ـ آن وقت که تظاهر می کردند ـ یک زنی یک کاسه ای دستش است، پول در آن است. گفتم لابد مثلاً فقیر است؛ تا رسیدم به او ... دیدم می گوید که امروز تعطیل است و اینهایی که دارند می روند ممکن است بعضی شان بخواهند تلفن کنند؛ پول هم که حالا نمی توانند پیدا کنند، من اینها را گذاشته ام برای تلفن. این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است این. یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است. در یک برهه از زمان، آن وقتی که انقلاب بود و فشار بود، وقتی که ـ آنطور که من می شنیدم ـ وقتی که این آقایان که در خیابان می آمدند عبور می کردند، از اطراف، از خانه ها چیز به آنها می دادند، آب می آوردند، گلاب می زدند، چه می دادند، ساندویچ می دادند. یک حس انسانی تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب. این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتراست.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 281