آن وقتها هم مجلس می رفتم
آنها از مدرس می ترسیدند. مدرس یک انسان بود. یک نفری نگذاشت پیش برود کارهای او را تا وقتی کشتندش. یک نفری غلبه می کرد بر همۀ مجلس! بر اهالی که در مجلس بودند غلبه می کرد یک نفری، یک نفری تا توی مجلس نبود ـ من آن وقت مجلس رفتم دیدم برای تماشا. بچه بودم، جوان بودم رفتم ـ مجلس آن وقت تا مدرس نبود، مثل اینکه چیزی در آن نیست؛ مثل اینکه محتوا ندارد.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 272