من خودم شاهد بودم
من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که در همین جنگ عمومی که بنا بود سران لشکرها، سران دوَل، در ایران با هم ملاقات بکنند، استالین آن وقت رئیس شوروی بود ـ این استالینی که حالا هم عکسهایش را می اندازند و چه می کنند؛ گر چه اخیراً دیگر آبرویی ندارد لکن ایشان رئیس شوروی بود ـ آن دوتای دیگری که یکی اش از امریکا بود و یکی اش از انگلستان بود، اینها با امر عادی آمدند، رفتند ـ آنطور که نقل می کردند آن وقت ـ رفتند به سفارتخانه های خودشان؛ و بنا بود در تهران یک جلسه ای داشته باشند.
کتابامام به روایت امامصفحه 259 لکن استالین که همه به او برادر می گفتند و همه می گفتند ما همه با هم، مثل هم هستیم و برای مردم دلسوزی می کرد و «قارداش» به او می گفتند، ایشان، می گفتند حتی گاوی که از آن شیر می خواهد بخورد آورده اند همراهش که مبادا از گاوهای ایران شیر بخورد! گاو را با طیاره ای که حامل خودش بوده، حامل یک گاو هم بوده! هم او اسلحه دار بی عقل و هم خودش اسلحه دار بی عقل! بلکه خدا می داند که او بدتر از آن رفیقش بود! خدا می داند که اینطور بود. ایشان، این آدم، با حتی گاو شیرده آمد و وارد شد. و این را دیگر خودم با چشمم دیدم که از بین راه خراسان، از شاهرود یا یک قدر جلوتر (این دیگر منطقۀ آنها بود، منطقۀ شوروی بود؛ ایران را به چند منطقه قسمت کرده بودند، آن منطقۀ شوروی بود) من خودم دیدم که ـ ما با اتوبوس می رفتیم برای زیارت ـ این سربازهای آنها می آمدند گدایی می کردند جلوی اتومبیلها. یک دانه سیگار وقتی که به او می دادند، اینقدر خوشحال می شد که دستش را پشتش می گذاشت و شروع می کرد سوت زدن. کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 260