وقتی فرودگاه باز شد می رویم
رفت و باز تتمۀ قدرت باقی مانده بود. اینها باز کوشش کردند حتی به وسیلۀ جمهوری فرانسه ـ رئیس جمهور فرانسه ـ به من پیغام دادند که شما حالا زود است بیایید، به طور
کتابامام به روایت امامصفحه 193 دلسوزی مثلاً! از طرف امریکا پیشنهاد کردند که حالا شما چند وقتی بایستی بمانید؛ حالا زودرس است رفتن شما! از طرف ایران باز همین معنا را گفتند؛ بعض افرادی که از همین طوایف بودند باز همین پیشنهاد را می کردند. و همین پیشنهاد اسباب این شد که من قصد کردم بیایم، هر چی می خواهد بشود بشود! من فهمیدم که این مسئله یک مطلبی است. آنها می خواهند من را آنجا نگه دارند، و از اینجا توطئه ها را تقویت کنند به طوری که دیگر هیچ نتوانیم کاری کنیم. من اعلام کردم که خواهم رفت. آنها بستند فرودگاهها را. همۀ فرودگاهها را بستند. ما صبر کردیم گفتیم که وقتی فرودگاه باز شد می رویم؛ باز بستند. باز گفتیم وقتی باز شد می رویم. آنها دیدند که خوب، بالاخره نمی شود تا آخر بسته باشد؛ ارعاب کردند. از این کارها. ما آمدیم.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 194