من با یک ضربه مقابل نگذاشتم
کماندوها... حتی منزل ما هم آمدند منتها من با یک ضربۀ مقابل نگذاشتم که آن کارهایی که می خواهند بکنند. یک اجتماع بود آنجا، اوایل این قضایا بود و اجتماع بود، و بعضی صحبت می خواستند بکنند و خود من هم شاید صحبت کردم یا می خواستم بکنم؛ به من گفتند که، دیدم خودم هم که یک صلواتهای بی مورد [فرستاده] شد، من به یکی از رفقا گفتم که برو بگو اگر در اینجا یک شلوغی بکنید، من می روم در صحن حضرت معصومه آنجا می روم منبر و حرفهایم را آنجا می زنم. اینها مأمور نبودند یک همچنین کاری را که
کتابامام به روایت امامصفحه 181 همچو عکس العملی دارد بکنند؛ نمی دانستند که باید چه بکنند، ترک کردند.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 182