فصل دوم: خاطرات رضا امراللهی
پرسش های امام درباره انرژی هسته ای
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - گروه تاریخ (تدوینگر)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

پرسش های امام درباره انرژی هسته ای

‎□‎‏ خاطرم هست در اولین ملاقاتی که خدمت حضرت امام رسیدم سه تا ‏‎ ‎‏سؤال از من کردند که در ذهنم حک شده و از یادم نمی‌رود.‏

‏حضرت امام اول از همه پرسیدند که آن مسأله‌ای که شاه می‌گفت، ‏‎ ‎‏انرژی خورشیدی، چیست؟ خیلی هم زیبا می‌پرسیدند که من همان جا ‏‎ ‎‏یکه خوردم که مثلا امام به این ریزه‌کاری‌ها دقت دارند. آن موقع من ‏‎ ‎‏مسأله نیروگاه‌های خورشیدی یا سلول‌های خورشیدی و آن چیزی را که ‏‎ ‎‏تا آن روز بود خدمت‌شان گفتم. ‏

‏و مسأله دیگر مسأله فیوژن هسته‌ای که آن موقع هم سر زبان‌ها بود، ‏‎ ‎‏منتها حالا یک خرده بیشتر شده. من آن چیزی که تا آن روز بود گفتم که ‏‎ ‎‏این مسأله فیوژن هست. همین که خداوند در خورشید انجام می‌دهد. و ‏‎ ‎

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 63

‏گفتم که این را در حقیقت اگر ما بتوانیم روی زمین پیاده کنیم این ‏‎ ‎‏نیروگاه‌ها در حقیقت مثل خورشید است. ببینید نیروگاه‌های خورشیدی ‏‎ ‎‏فرق دارد، آن انرژی خورشیدی را می‌گیرد، گرما را می‌گیرد و آب را ‏‎ ‎‏گرم می‌کند فرضا یا بخار درست می‌کند اما این کاری که خداوند در ‏‎ ‎‏خورشید انجام می‌دهد اتم‌های سبک را می‌زند به هم که به این می‌گویند ‏‎ ‎‏هم‌جوشی یا گداخت. خب این کاری است که بشر تا این لحظه ‏‎ ‎‏نتوانسته صنعتش را انجام بدهد چرا؟ آزمایش آن را انجام داده است. ‏‎ ‎‏البته این رشته، رشته خود شهید چمران هم بوده است.‏

‏یکی از سؤال‌های حضرت امام این بود و خلاصه پاسخ من هم همین ‏‎ ‎‏بود که هم انرژی خورشیدی را عرض کردم و هم این گداخت هسته‌ای ‏‎ ‎‏را. دومین سؤال‌شان درباره نیروگاه‌های اتمی بود که من عرض کردم که ‏‎ ‎‏آن موقع می‌خواستند 23 تا درست کنند ما حالا دنبالش هستیم که ‏‎ ‎‏ان‌شاء‌الله بتوانیم یکیش را انجام بدهیم. سومین سؤال حضرت امام این ‏‎ ‎‏بود که حالا در حقیقت در چه وضعی هستیم؟ که من گفتم وضع‌مان این ‏‎ ‎‏است که زمان شاه یک عده بودند که کار را ول کردند و رفتند و الآن  ما ‏‎ ‎‏در حد خیلی نازلی هستیم که کم‌کم این کار جلو آمد و تا آن موقعی که ‏‎ ‎‏ایشان آن سؤال را فرمودند. خب ما واقعا در وضع پایه بودیم که من عین ‏‎ ‎‏آن واقعیت را خدمت‌شان گفتم و گزارش کارهایی را هم که تا آن روز ‏‎ ‎‏شده بود خدمت‌شان دادم ایشان هم خیلی شاداب شدند. ‏

‏برایم مهم است که امام خیلی با دقت تمام گوش می‌دادند و من ‏‎ ‎‏احساس می‌کردم به خصوص به آن قضیه تعداد نیروگاه‌ها که شاه ‏‎ ‎‏می‌خواست بسازد این چیزها را گوش دادند و هم این قضیه گداخت ‏‎ ‎‏هسته‌ای و آن انرژی خورشیدی را گوش کردند و من احساس کردم که ‏‎ ‎

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 64

‏از آن استقبال کردند. این کل دیدار من بود با ایشان در آن روز که 45 ‏‎ ‎‏دقیقه یا یک ساعت طول کشید. ‏

‎□‎‏ امام در این مورد رهنمود دیگری نفرمودند؟ ‏

‎■‎‏ البته چیز خاصی که شما این کار را بکنید یا این کار را نکنید ‏‎ ‎‏نفرمودند، منتها نگرش‌شان این بود که من احساس می‌کردم مثبت است. ‏‎ ‎‏من یادم است که ایشان یک تشکری کردند و من رفتم. در آن روز کسی ‏‎ ‎‏همراه من نبود و در همان اتاقی بودیم که ملاقات می‌شد.  ‏

‏ ‏

 

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 65