□ آیا شما در همان زمان که کارهای مهمی شروع شده بود، در این اکیپها و تیمها شرکت داشتید؟
■ چون ما تحت تأثیر یک سری آموزشهایی بودیم که معتقد به کارهای فرهنگی بود و کارهای سیاسی را بیهوده میدانست، بنابراین در هیچکدام از تشکیلات مبارزاتی عضو نبودم. یک قصهای تعریف کنم از آقای هاشمی رفسنجانی که این قصه شاید مثلا مربوط به سال 63 و 64 باشد که من در دولت بودم. در یک مجلسی ایشان نکتهای گفت که برایتان میگویم. ایشان گفتند که من و آقای خامنهای معتقد به کار سیاسی بودیم و بیشتر کارهای سیاسی میکردیم. آقای باهنر و بهشتی بیشتر کار فرهنگی میکردند. رفتار ما نشان داد که کار ما بهتر از کارهای آنها بوده، به هر صورت توی مملکت این دو جور فکر بود.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 83 به هر صورت حالا هر کسی که آشناست میداند که دو مشی بود و الآن هم تاریخ را نگاه بکنید میبینید که مشی آقای بهشتی و باهنر بیشتر در جهت نشر فرهنگی افکار امام بود و مشی بعضی از آقایان دیگر مثل خود آقای هاشمی بیشتر در جهت سیاسی و برخوردها بوده است. میزان زندان رفتن و تبعید این آقایان را ببینید و میزان خدمات فرهنگی آن آقایان را. من خلاصه در سال 43 و 44 و با آن فضای خاص مدرسه علوی حرکت میکردم و از سال 45 به بعد بود که یک مقداری تحت تأثیر شهید باکری قرار گرفتیم، شهید باکری دو سال از ما جلوتر بود در دانشکده فنی و آنجا این جزوات شناخت و اینهایی که ایشان تهیه میکردند میآورد در انجمن و نمازخانه دانشکده فنی و مرا دعوت کرده بود، من هم میرفتم پارک شهر و بعدازظهر پنجشنبه یک دو ساعتی با من کار میکرد. البته بعدش ایشان از دانشکده که رفت به دانشگاه صنعتی شریف و مشغول به درس دادن شد و رابطه ما قطع شد و دیگر تا سال چهارم نتوانستیم ایشان را ببینیم و بعد هم که دستگیر شد و شهید شد. من فهمیدم که چون مقداری فعالیتهایش کم شده تماسم را با ایشان از دست دادم. چون تماسها فقط سر قرار بود نه او تلفن به من داده بود و نه من. در سال 43 و 44 جز اینکه بعضی موقعها اعلامیهای میآوردند و به ما میدادند ما میخواندیم، کار خاصی نکردیم. تا اینکه در سالی که مهندس شدم و در سربازی بودم شنیدم که امام دارد درسهایی به نام ولایت فقیه را در نجف میدهد. بعد نوشتههایش میآمد.
ما کاری که میکردیم در سال 48 به بعد نوشتهها که میآمد متن را برمیداشتیم و مثلا یک کاغذ میگذاشتیم سه بار کپی میگذاشتیم زیرش مینوشتیم و به بچهها میدادیم. برای من به عنوان یک جوان مسلمان، ولایت فقیه یک ابزار بسیار مهم و قوی برای مبارزه با کمونیسم بود.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 84 یعنی کمونیستی که معتقد بود که باید با شاه مبارزه کند و در قبالش خیلی از آقایان بودند که معتقد به همین کار فرهنگی بودند که در درازمدت ما منتظر امام زمان باید باشیم که او بیاید و اصلاح کند. وقتی امام این بحث ولایت فقیهش را مطرح کرد در واقع یک راه نجاتی بود که ما دیدیم اسلام مدعی حکومت است، ولو اینکه امام زمان هم نباشد.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 85