فصل چهارم: خاطرات سید اسماعیل داودی شمسی
آشنایی در یک مدرسه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - گروه تاریخ (تدوینگر)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

آشنایی در یک مدرسه


کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 130

‏با آقای محمدعلی رجایی در همان اولین سال‌هایی که به تهران آمدم در ‏‎ ‎‏هنرستانی در نارمک‏‎[1]‎‏ زمانی که یکی از دوستان که مکه رفته بود، روزی ‏‎ ‎‏یکی، دو جلسه به جای وی می‌رفتم، آشنا شدم. پس از آشنایی در همان ‏‎ ‎‏جلسه دوم بحث مبارزه و امام را به میان کشید در همان سال آقای ‏‎ ‎‏رجایی را دستگیر کردند و به زندان بردند. این دوره یکی از خاطرات ‏‎ ‎‏جالب زندگیم بود. ‏

‏همچنین در همان موقع با آقای مهدی شاه آبادی آشنا شدم. وی ‏‎ ‎‏می‌گفت این تیپ آدم‌ها که با آنها رفیق می‌شوی همه طوری هستند که ‏‎ ‎‏بالاخره پس از یکی ـ دو سال زندان می‌روند و آزاد می‌شوند. بعضی‌ها ‏‎ ‎‏هم ممکن است هرگز باز نگردند و شهید شوند و این زمان مصادف با ‏‎ ‎‏شهادت آیت‌الله سعیدی بود. وی بسیار متأثر از این حادثه بود و می‌گفت ‏‎ ‎‏حالا اینها که می‌روند بعضا این طور هستند. او گاهی به دیدن آقایانی که ‏‎ ‎‏در تبعید بودند به این شهر و آن شهر می‌رفت. به هر حال وی گاهی ‏‎ ‎‏مسجد می‌رفت و گاهی مسافرت، از آنجا که من ماشین داشتم با هم ‏‎ ‎‏می‌رفتیم. او بسیار تحت تأثیر امام خمینی بود، امکان نداشت مخصوصا ‏‎ ‎‏در محافل خصوصی بحثی از امام نکند. اگر نگویم در هر گفتگویی ولی ‏‎ ‎‏هر روز یک‌ بار یاد امام می‌کرد، نام می‌برد و دفاع می‌کرد. من نمی‌توانم ‏‎ ‎‏بگویم که در آن ایام مبارزه کردم ولی شاید به دلیل رفت و آمدهایی که ‏‎ ‎‏با دوستان خوبی که داشتم و به مجالس مذهبی قم و شهر‌های دیگر ‏‎ ‎‏می‌رفتم، شاهد مبارزات مستمر و مجاهدت یاران امام بودم و بسیاری را ‏‎ ‎‏از نزدیک شناختم. ‏


کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 131

‏بعضی وقت‌ها که در منزل شاه‌آبادی جلسه‌ای بود وی خبر می‌داد که ‏‎ ‎‏الآن فلانی در کجا تبعید است، فلانی در کردستان است و فلانی مثلا در ‏‎ ‎‏شهر بابک و فلانی در ایرانشهر و... است. من هیچ کدام از این آقایان را ‏‎ ‎‏ندیده بودم. اوایل انقلاب وقتی که باز می‌گشتند و تا اعلام می‌شد کجا ‏‎ ‎‏صحبت می‌کنند با علاقه می‌رفتیم و می‌دانستیم که وی کسی است که در ‏‎ ‎‏تبعید و در زندان بوده و حالا فرصت خوبی برای آشنایی بیشتر است. ‏

‏سال 57 که آزاد شدند فرصتی بود که پای منبر آقایان بروم تا بیشتر با ‏‎ ‎‏دیدگاهشان آشنا شوم. من که خود قابل نبودم در همین حد همراه آقایان ‏‎ ‎‏بودم. ‏

‏ ‏

 

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 132

  • 1. هنرستان کارآموز واقع در خیابان سمنگان تهران.