من در کمیته استقبال بیشتر با آقای شاه آبادی آشنا بودم. البته رئیس کمیته آقای دانش منفرد بود. به خاطر دارم به اتفاق آقای شاه آبادی و دوستان مختلف اکثر گروهها و جناحها با یکدیگر رابطه داشتند.
وقتی مطلبی به عنوان پیام میرسید، ما آن را انتقال میدادیم. البته در آن مقطع بعضی گروهها از هم جدا شدند. گروهکهایی همانند منافقین آن موقع هم یک حالت خاصی داشتند و تشکیلاتی عمل میکردند هر کسی را که قبول میکردند کاملا مغزش را شستشو میدادند. یک سری دیگر از گروهها هم از ادغام چند گروه کوچکتر به وجود آمدند. تعدادی از انجمنها در هم ادغام شدند و تعدادی هم جذب «حزب جمهوری اسلامی» شدند. هر گروهی در هر جایی، یا منحل شدند و یا به «انقلاب اسلامی» پیوستند. بعضی از آنها هم اسم هیأت را حفظ کردند؛ تنها چیزی که مهم بود هیأتهای عزاداری بود. در عین حال که رسمی بودند، چون جایی ثبت نمیشدند، هیچ وقت رژیم نمیتوانست با آنها
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 137 مبارزه کند، این هیأتها در ماه محرم تشکیل میشد و اعضاء در هیأت قرار میگذاشتند که بعدها در ایام فاطمیه و دیگر عزاداریها و در جشنها و اعیاد با هم بودند. در کمیته استقبال با وجود اینکه من عضو رسمی نبودم ولی بیشتر در فعالیتهای تدارکاتی بودم.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 138