حاج عزیزالله ریخته گر در کوچهِ بهبهانی - کوچهِ سرپولک - ریخته گری داشت. ایشان از رفقای نزدیک من در مسائل سیاسی و از دوستان نزدیک شهید مهدی عراقی بود. حاج عزیزالله در جریان آن روضه معروف در مسجد جامع که در ماه مبارک رمضان برگزار شد و منجر به آن مسائل گردید نقش مؤثری داشت و تنها کسی بود که وقتی به ملا قات نواب رفتم، ایشان در حضور نواب بود.
حاج عزیزالله، افرادی را که انگیزهِ سیاسی - دینی بالایی داشتند
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 8 شناسایی و آنها را جذب می کرد و با افراد انقلابی و مذهبی پیوند می داد.
روش کار حاج عزیزالله این بود که در روضه های مساجد و جلسات مذهبی - سیاسی مینشست و چون با چهره های شناخته شده آن زمان نزدیک بود و ارتباط داشت و از آنجا که غالب بچه ها همدیگر را نمی شناختند، حاج عزیزالله واسطه ای می شد که آنها را به هم بشناساند.
حاج عزیزالله اگرچه فرد عادی و بی سوادی بود، اما مسائل سیاسی را خوب می فهمید و در این گونه مسائل بسیار حرّاف بود. حتی با بسیاری از روحانیون که در مسیر انقلا ب نبودند برخورد می کرد. با افرادی مثل حاج اشرف، حاج قائم اسلامی و... جدل داشت و از آنها می خواست که مباحث روز را در سخنرانی هایشان ایراد کنند؛ حتی در برخی موارد برخوردهای تندی هم از ایشان دیده بودم.
حاج عزیزالله با این که سازمان ندیده بود و تشکیلات سازمان یافته ای هم نداشت، اما ساواک در جستجوی او بود و هیچ وقت هم موفق به دستگیری وی نشد.
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 9