رژیم شاه مدتها بود که تصمیم داشت کشور را از اسلا میت خارج کند و به قول خودش آن قید مسلمانی را از قوانین دست و پاگیر بردارد.
مـتـرصـد چنیـن فـرصتـی بـود، ولـی قدرت روحانیت که در آیت الله بروجردی متمرکز شده بود، مانع از این کار شده بود.
وقتی آیت الله بروجردی از دنیا رفت، آن قدرت متمرکز از بین رفت و مرجعیت از حالت فردی ایشان خارج شد و رژیم احساس کرد که آیت الله بروجردی که از دنیا برود می تواند نقشه های شومش را در مملکت پیاده کند، اما آن تجمعات و تظاهرات مردم و آن تشییع جنازه باشکوه و باعظمتی که انجام شد، رژیم دید محاسباتش غلط از آب درآمده و مردم هنوز به روحانیت گرایش دارند. اما رژیم برای اینکه آزمایشی کرده باشد، مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح کرد که در آن چند قانون بود؛ من جمله این که کسانی که برای مجلس انتخاب می شوند، لازم نیست به قرآن سوگند یاد کنند، بلکه هر کتاب آسمانی
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 38 می تواند به جای قرآن قرار گیرد.
اولین اعتراضها در قم صورت گرفت و مراجع به تکاپو افتادند و روی این قضیه بحث کرده و تصمیم گرفتند جلوی این قانون بایستند. محرک اصلی این حرکت امام خمینی بود که نامهای برای شاه با عنوان «خطاب به اعلیحضرت» نوشت و چهار امضاء آقایان شریعتمداری،
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 39 میلانی، نجفی مرعشی و خود امام محتوای نامه را تأیید کرد. رژیم یک مقدار درصدد برآمد که جواب دهد، ولی نتوانست و از ترس رو در رویی با علما و مراجع، عقب نشینی کرد و قانون به صورت معوق باقی ماند.
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 40