اسدالله تجریشی
اطلاعیه علما در زندان علیه کمونیستها
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - گروه تاریخ (تدوینگر)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

اطلاعیه علما در زندان علیه کمونیستها

‏فردای آن روز عباس مدرسی که مسئول آموزش منافقین بود، پیشم آمد‏‎ ‎‏و گفت : هفت نفراز علما اطلاعیه داده اند که زندگی کردن و هم غذا‏‎ ‎‏ شدن با مارکسیستها حرام است‏‎[1]‎‏. و اینجا در این بند قضایایش با زندان‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 107

‏قصر فرق دارد و شما در این باره تا فردا فکر کن و بگو که نظر تو‏‎ ‎‏چیست ؟ گفتم : احتیاج به فردا نیست. همین الان می گویم. من اهل مبارزه‏‎ ‎‏تا سر حد جان هستم. اما منهای سازمان مجاهدین. دوم اینکه من پیرو‏‎ ‎‏فتوای همین علمای هفت نفره هستم . همین افرادی که دیروز از من‏‎ ‎‏استقبال کردند و بغلم کردند و بوسیدند، از فردایش به هر کدام از اینها‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 108

‏تو کریدور سلام می کردم، جواب سلامم را که نمی دادند هیچ، پشتشان را‏‎ ‎‏به من می کردند. من را جزو بریده ها حساب کردند. جلوی کریدور اتاقی‏‎ ‎‏درست کرده بودند به نام « اتاق بریده ها » و به قول خودشان اتاق‏‎ ‎‏خبرچین ها و وابسته های رژیم. در این اتاق افراد سرشناسی مثل آقایان :‏‎ ‎‏ عزت مطهری‏‏، حسین بنکدار‏‏ و... بودند.‏

‏وقتی به این اتاق آمدیم، آنجا تشکیلاتی درست کردیم و این دوستان‏‎ ‎‏به من پیشنهاد کردند که تو مسئول این اتاق باش. یعنی رابط بین افراد‏‎ ‎‏این اتاق با منافقین، که من قبول نکردم.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 109

  • . در اواسط 1355 تعدادی، از جمله کچویی، عسگر اولادی   ، عراقی، لاجوردی ، حیدری ، بادامچی (بادامچیان )، قریشی، محمد محمدی گرگانی ، عباس مدرسی فر ، جلیل رفیعی  و... را از بند یک به بند دو آوردند. (البته برخی از ایشان از قبل در بند 2 بودند) این افراد با ورودشان جریان فتوا و اجرای آن را مطرح کردند. از این رو ایشان به اصحاب فتوا معروف شدند.پس از علنی شدن جریان تغییر ایدئولوژی و ارتداد بخشی از اعضای سازمان مجاهدین، در زندان برای مجاهدین (طرفدار توجیه و تطهیر) مشکلات زیادی پیش آمد. روحانیون و علمایی که در این زمان از زندانهای مختلف به بند یک اوین آورده شده بودند، در ارزیابی خود از وضعیت سازمان مجاهدین و تغییرات پیش آمده به این نتیجه رسیدند که در حمایت مادی و معنوی برخی از ایشان از سازمان مغبون شده اند. به اصطلا ح برخی احساس شرمندگی می کردند که چرا پولهای امام زمان(عج) و سهم خمس و... را در اختیار این گروه قرار داده اند. گروهی که بخش اعظمی از آن نهایتاً به مارکسیسم گرویدند.لذا ایشان در اوایل سال 1355  از جمله منتظری ، ربانی  شیرازی، طالقانی ، هاشمی رفسنجانی ، انواری ، مهدوی کنی، لا هوتی و... در اواخر 1354 به فکر چاره جویی افتادند و پس از بحث و تبادل نظر، در نهایت به فتوایی رسیدند که این فتوا بعدها محل حرف و حدیث و جریانات بسیاری شد.این فتوا که در خرداد 1355 صادر شد، حاوی دو نکته محوری بود: یکی تکفیر کمونیستها و نجس دانستن آنها، که بر اساس آن نشست و برخاست، هم سفره گی و هم غذا شدن با مارکسیستها حرام می شد. در محور دوم راجع به مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند، آنهایی که از این سازمان تا حالا در راه مبارزه کشته و اعدام شده اند، اگر آگاهانه به طرف مارکسیسم رفته اند، شهید نیستند و نباید اسم شان به عنوان شهید برده شود و اگر ناآگاهانه به سوی کمونیسم رفته اند کشته شده اند، ما اکنون درباره آنها نظری نمی توانیم بدهیم، ولی کسانی که الان ادامه دهنده مسیر گذشته هستند، جزو مسلمانها نیستند و اگر کشته هم شوند، شهید نیستند، مگر اینکه ایدئولوژی خودشان را تغییر بدهند و باید تکلیف خودشان را معلوم کنند و از کمونیستها جدا شوند. قرار شد این نظر و فتوا از بندی به بند دیگر و از زندانی به زندان دیگر به طور شفاهی نقل شود.مجاهدین، روحانیون را به عنوان قشر دومی شناختند و معتقد بودند که بالاخره روزی با این قشر تضاد پیدا می کنند و در صدد بودند تا تضادهای موجود را هم رو نکنند. اما پس از صدور فتوا گفتند که این آقایان با اصول ما برخورد کرده اند، گذشتگان و رهبران ما را شهید نمی دانند. از این پس مجبوریم که تضاد خود با اینها را علنی کنیم و موضع بگیریم. پس گفتند: اینها «خرده بورژوا»، «ارتجاع راست»، «ستون سیا» هستند و اصلا اینها مبارز نیستند.در زندان عده ای طرفدار علما و به اصطلاح مجاهدین وابسته به قشر دو بودند، تعدادی بازاری و تعدادی هم کارگر و... بودند که عرق مذهبی داشتند و معتقد بودند که باید حرف آقایان را گوش کنیم و از کمونیستها جدا شویم. مجاهدین هم به رهبری رجوی این کارها را ارتجاعی و در خدمت سرمایه داری می دانستند و با آن به مخالفت برخاستند. گفتند: این فتوا خواسته رسولی بازجو است و اینها دارند حرف ساواک را می زنند و سازش کرده اند.بدین ترتیب در آن هنگام که زندان ملتهب، به هم ریخته و جو سیاسی خرابی پیش آمده شکاف عمیق تر شده بود، موجبات بریده شدن و افتادن عده ای از زندانیان ناتوان که تحمل این اختلا فات را نداشتند، فراهم آمد.(خاطرات عزت شاهی  - ص 400 و ص 447 )