قبل از اینکه سازمان مجاهدین خلق اعلام موجودیت کند، فدائیان اسلا م عملیات مسلحانه ای را شروع کرده بودند و ترورهای احمد کسروی،
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 42 هژیر، رزم آرا، حسین علاء را این گروه سازماندهی کردند و کم کم فعالیتشان رو به کندی و سکون گذاشت. سازمان مجاهدین را باید در ظرف زمان خودش مورد ارزیابی قرار دهیم. مؤسسین سازمان؛ محمد حنیف نژاد، سعید محسن و بدیع زادگان بودند که مهندس برق و استادیار دانشگاه و دانشجوی سطح بالای دانشگاه بودند.
اینها در سال 44 دیدند که تمام گروههای سیاسی مثل نهضت آزادی و جبهه ملی منتظر تصمیم گیری و ارائه طریق سران غرب هستند. یعنی امریکا و انگلیس چه سیاستی برای ایران در نظر می گیرند، اینها هم بر آن اساس تصمیم گیری می کردند. هیچ گاه متکی به خودشان نبودند. به همین دلیل تصمیم گرفتند سازمانی به وجود آورند که روی پای خودش بایستد و مسلحانه در برابر رژیم قد علم کند.
این تشکیلات تا سال 47 مخفیانه فعالیت می کردند و کسی از اقدامات آنها مطلع نشد. در همین سال جزوهای به نام «شناخت» منتشر کردند و ماهیت سازمان و باورهای خویش را در این جزوه منتشر نمودند.
افرادی که در دین خبره بودند، احساس کردند که این اسلام ناب نیست و دارای التقاط است. اما چون حرکتشان خیلی جالب بود و در آن خفقان چراغ مبارزه را روشن کرده بودند، تأیید می شدند.
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 43 استراتژی آنها سه محور داشت:
1- حرکتهای شهری.
2- منطقه ای را آزاد اعلام کنند و در آنجا کارهای نظامی انجام دهند که آن هنگام کردستان را در نظر گرفتند.
3- ارتش آزادی بخش را تشکیل داده و جنگهای چریکی راه بیندازند.
ترور سرتیپ زندی، سپهبد فرسیو و سه نفر از ژنرال های امریکایی از جمله فعالیتهای اینها بود. البته برنامه و خط مشی آنها خیلی مورد پسند مردم بود، چون جامعه حرکتهای سیاسی می کرد اما سرکوب می شد و برای اولین بار یک گروه به پا خواسته بود که فعالیت مسلحانه داشت.
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 44