مساله 2528ـ طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد طلاق خلع گویند.
مساله 2529ـ اگر شوهر بخواهد صیغۀ طلاق را بخواند چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوجَتِی فاطِمَةُ خالَعتُها عَلی ما بَذَلَت هِیَ طالِقٌ (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
مساله 2530ـ اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغۀ طلاق را اینطور می خواند: عَن مُوکِّلَتی فاطِمَةَ بَذَلتُ مَهرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخلَعَها عَلَیهِ پس از آن بدون فاصله می گوید: زَوجَةُ مُوَکِّلِی خالَعتُها عَلی ما بَذَلَت هِیَ طالِقٌ و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید به جای کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید: بَذَلتُ مِاةَ تُومان.
کتابرساله توضیح المسائلصفحه 400