پس از دیداری که خدمت حضرت امام (س) راجع به مساله کردستان داشتم، حوزۀ ماموریت من از کردستان به صحنۀ جنگ تحمیلی انتقال یافت. اوایل جنگ بود و در سمت فرماندهی نیروی زمینی منصوب شده بودم. زمان، زمان آماده شدن برای عملیات طریق القدس بود و شرایط چندان مناسب به نظر نمی رسید. دشمن با تمام توان و قدرت داخل خاک ما شده بود
کتابامام و دفاع مقدسصفحه 63 و ما هم هر چه در توان داشتیم، نیروهایی از ارتش و سپاه را در جبهه متمرکز کرده بودیم. نیرویی نبود که از نظر توان کمی و کیفی در آن زمان بتوانیم زود وارد عملیات کنیم و دشمن را دفع نماییم. این بود که خیلی با احتیاط عمل می کردیم. برای اینکه خودمان را برای عملیات آماده کنیم، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه به نام قرارگاه کربلا در اهواز تاسیس شد. در قرارگاه دائماً هماهنگی و هم فکری و تلاشهای فراوانی انجام می شد. اولین عملیاتی را هم که طرح ریزی کرده بودیم، عملیات طریق القدس بود. از تهران هم دائماً حضرت امام (ره) پیشرفت کار را چه مستقیم و چه غیر مستقیم پی گیری می کردند. جلسه ای را با حضور رئیس جمهور وقت، حضرت آیت اللّه خامنه ای (رهبر معظم انقلاب اسلامی) و آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس آن زمان و نیز نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع، وزیر دفاع، فرمانده کل سپاه و...، در محضر حضرت امام تشکیل دادیم. گزارشهایی که خدمتشان ارائه می شد، عموماً از سختیها و کمبودها بود. بعضی اوقات هم اشاره به توان دشمن می شد که وضع دشمن چنین و چنان است!
حضرت امام خیلی دقیق گوش می دادند و به آن کسی که صحبت می کرد، خیلی با توجه نگاه می کردند و دیگر به کسی توجه نداشتند. یک دور که صحبتهای ما تمام شد، صحبتهایی که همه اش آثار فشارها، کمبودها و یا دلایل و عذرهای عدم شروع عملیات بود، حضرت امام فرمودند: «یادتان نرود که اگر آنها هر چه هم دارند، شما آدم دارید» و به این نکته توجه دادند. البته بقیه بیاناتشان هم تقریباً در تشریح همین مطلب بود. این جملات همین طور بود که گفتم. «توجه کنید، اگر آنها همه چی دارند، شما آدم دارید». پر واضح است که منظور از آدم، کمیت و تعداد نفرات نبود، بلکه کیفیت آدمها
کتابامام و دفاع مقدسصفحه 64 یعنی رزمندگان مطرح بود. رزمندگان ما واقعاً آدمهای مخلصی بودند. از همان ردۀ بالا تا پایین، از بسیجیها تا پاسدارها، ارتشی ها همه اینطور بودند. این انسانهای مخلص در دیدگاه امام یک حرمت خاصی داشتند و به آنها مباهات می کردند. این خیلی برای ما ارزش داشت و بر اساس این تفکر امام و ارزش قائل شدن برای انسان، ما نیز درس می گرفتیم. در صورتی که واقعاً روی این عامل خیلی حساب نمی شد، یعنی یک عده اصلاً غافل بودند و بیشتر روی جنبه های مادی قضیه مثل تانک و توپ و تفنگ و سلاحها و تجهیزات دشمن حساب می کردند.
کتابامام و دفاع مقدسصفحه 65