عملیات طریق القدس (آزاد سازی بستان) به انجام رسید. در عملیات فرماندهی کل قوا، سپاه گردانهایی را تشکیل داده و سازماندهی کرده بود. در هر محوری تقریباً سه تا پنج گردان، جمعاً نزدیک به 25 تا 30 گردان در عملیات شکستن حصر آبادان در جبهه ها داشتیم. در عملیات آزادسازی بستان در تشکیلات سپاه «تیپ» سازماندهی شد. تیپ امام حسین به فرماندهی شهید خرازی، تیپ کربلا به فرماندهی آقا مرتضی قربانی و ... . در عملیات ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) هر گردانی تقریباً بیست تا سی نفر شهید داده بود ولی در فتح بستان تعداد شهدا برای هر تیپ در هر محور حدود دویست تا سیصد نفر بود و این، خارج از تحمل برادران فرمانده بود. به طوری که بعضی با برادر رضایی مطرح می کردند که ما نمی خواهیم فرمانده باشیم، ما توان تحمل این همه شهید را نداریم. ما نتوانستیم این برادران را قانع کنیم؛ به ناچار دسته جمعی به حضور حضرت امام مشرف شدیم. سردار رضایی عین واقعه را خدمت حضرت امام بیان کردند. آن حضرت با بزرگواری و عنایت و شادابی حرفها را گوش کردند. بچه ها هم دست امام را به کرّات می بوسیدند و به چشمشان می کشیدند و امام هم با بزرگواری با بچه ها برخورد می کردند. بعد از صحبتهای برادر رضایی، امام مدتی سکوت کرده و سپس مطالبی فرمودند که سؤال بچه ها را برای همیشه جواب دادند و محور فرمایشات آن
کتابامام و دفاع مقدسصفحه 43 بزرگوار از نظر من سه مورد مهم داشت که ذیلاً بدان اشاره می شود. محور اول این بود که فرمودند: شما قدر خودتان را بدانید و باید خدا را شکر کنید که در مقطعی به دنیا آمده اید که دفاع از اسلام و قرآن بر عهده شما گذاشته شده است. دوم اینکه فرمودند: از کشتن نترسید و سوم اینکه از کشته شدن خوف و هراسی نداشته باشید و خوشبختانه ابهام بچه ها برای همیشه رفع شد.
کتابامام و دفاع مقدسصفحه 44