خشکی پوست پاها همیشگی است و برای رفع این مشکل، پزشک استفاده از کرم نرم کننده برای هر دو پا از نوک انگشتان تا انتهای ران را توصیه می کند. البته گویا غیر از کرم، استفاده از شیر به صورتی که پاها را هر از چندگاه در آن قرار دهند نیز توصیه می گردد که این مورد بشدت از طرف امام رد می شود و هرگز مورد قبول ایشان قرار نمی گیرد.
امام مجبور هستند دستورهای داده شده را حتماً و سر ساعت انجام دهند و از وقت استراحت و فراغتشان بکاهند. کار پماد پاها نیز به عهده گروه پرستاری قرار می گیرد و باز بهانه ای به دست آمده است تا بیشتر ایشان را ببینیم. بعد از پماد مالیدن پاها نوبت به پوشاندن جورابها می رسد. یک جفت جوراب سرمه ای ضخیم ساق بلند تا زانو و بسیار تمیز که با دقت روی هم تا شده است روی کاناپه قرار دارد، لنگه اول را بر می دارم و با احتیاط به پا می پوشانم و در حین کار با تعجب موضوعی نظرم را جلب می کند و آن وصله نسبتاً بزرگی است
کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 17 که در کف جوراب است! باورم نمی شود، کمی بیشتر دقت می کنم تا پارگی و وصله شدن جوراب برایم ثابت شود. جوراب بعدی را که برمی دارم آن نیز وصله ای در پاشنه دارد و کمی کوچکتر از وصله جوراب اولی! حیرانم از اینهمه احساس مسئولیت و صرفه جویی و بی اعتنایی به دنیا. از خود می پرسم چرا ایشان اینقدر به خود و نفس خود سخت می گیرند؟ ایشان در حالی که توانایی خرید جوراب نو را دارند، پس چرا اینها را وصله می کنند؟ نمی دانم برای اینهمه بی اعتنایی ایشان به دنیا و رعایت صرفه جویی گریه کنم یا خوشحال باشم؟ اما بی درنگ به یاد مولا علی(ع) می افتم، که در اوج زمامداری و حکومت، کفشهای پاره خود را وصله می کردند؛ و آنگاه آرام می گیرم. کارم که تمام می شود، می گویم: آقاجان، فرمایشی ندارید؟ در جوابم همان جمله کوتاه و زیبای «سلامت باشید» را می گویند و من به اتاقم برمی گردم؛ و با گفتن قصه جورابهای وصله دار زمامدار حکومت اسلامی در عصر حاضر به دوستان، آنان را نیز به یاد حکومت حضرت علی(ع) می اندازم.
ماههای فصل بهار و تابستان امسال [سال 1365] هم سپری می شود و هر از چندگاهی مشکل خفیفی برای قلب امام ایجاد می شود که با استفاده از سرم و داروهای لازم برای مدت کوتاهی در اتاقشان تحت نظر گروه قرار می گیرند. در اتاق امام، جعبه ای با کشوهای کوچک وجود دارد که مقدار معتنابهی دارو در آن قرار دارد. روی هر کشو نام دارو و زمان مصرف آن نوشته شده است و ایشان به
کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 18 دقت و سرِ وقت و بدون کوچکترین اشتباه و یا فراموشی از آنها استفاده می کنند و اگر دارویی در حال اتمام باشد، فوراً تذکر می دهند تا جایگزین شود. اگر چه مصرف این داروها برای مدت طولانی و مداوم دارای عوارضی می باشد؛ اما ایشان همۀ این مشکلات را بدون شکایت تحمل می کنند.
در گرماگرم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گاهی پیروزی، گاهی شکست، تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی، موشک باران و بمباران شهرها و مسائل داخلی و... موجب شده است که کار امام هر روز بیشتر از روز پیش شود. البته ایشان کسی نیستند که این مشکلات بتواند شکست شان بدهد. صبر و استقامت امام بسیار است. درایت و مدیریت ایشان در اداره امور مملکت آنچنان است که تمامی سیاستمداران را به تحسین واداشته است. ایشان اشراف کاملی بر اوضاع داخلی چه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین اوضاع خارج از ایران و مسائل بین المللی دارند. امام در حقیقت یک مدیر همه فن حریف هستند که وجودشان خط قرمزی بر افکار تئوریسینهایی کشیده که همۀ سعی شان در نشان دادن ناتوانی و عدم مدیریت در مراجع و رهبران اسلامی بوده است. به عبارتی، اگرچه سن ایشان از هشتاد سال گذشته است؛ اما فرزند زمان و عصر خویش هستند.
کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 19