بیشتر اوقات که امام در حال قدم زدن در حیاط هستند علی نیز همراه ایشان است، علی کوچولو ـ نوه امام ـ همانند پدربزرگ عصای زیبای خود را ـ که همان چتر اوست ـ در دست گرفته و یک عبای قهوه ای کوچک نیز پوشیده است و همراه امام در حال قدم زدن است. او در حین قدم زدن سؤالات زیادی هم برایش مطرح می شود که از پدربزرگ می پرسد و یا حتی درخواست و دستوری داشت که باید برایش انجام داده می شد. علی پا را از این هم فراتر می گذاشت و با دعوت از برخی دوستان همسال خود به اتاق امام، باعث می شد تا امام از او و مهمانش پذیرایی به عمل آورند! و برای آنها خوراکی یا چایی تهیه کنند و با آنها صحبت و گفتگویی داشته باشند؛ که ما صدای گفتگوی صمیمانۀ آنان را هم می شنویم.
کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 32