با بهار رفتی...
اشاره:
پروفسور «ریچارد جی. اسمیلز» فیزیکدان برجسته و استاد جوان دانشگاه ایالتی ایلینویز است.
وی چند سال پیش در اثر آشنایی با تعالیم عالیه، اسلام، به دین مبین تشرف یافت و ضمن اختیار نمودن همسری مراکشی، نام اسلامی «رشید جمال اسلام» را برای خود برگزید. او همواره از هواداران جنبش اسلامی در جهان معاصر و بویژه در فلسطین بوده است.
شعر زیر را ایشان در سال 1989 به مناسبت رحلت امام کبیرمان سروده است که توسط آقای غلامرضا صدر سادات که در وانکوور کانادا اقامت دارد به فارسی برگردانده شده است.
در خلوت خویش
در لحظههایم غرق میشوم
و اندوهم را شکلی از شعر میتراشم
«میلواکی» گامهای تنهاییم را
با شب تکرار میکند
و نامت در دستمالی گریه میشود
دریغ که بالهایم
توان رهیدن از حصار آسمانخراشها را ندارد
تا در اقیانوس مواج دستها
که تو را بر خویش میبرند
قطره ای شوم
قطرهای
خورشیدی نبودی
تا غروبت را چراغی برافروزم
کبوتری نبودی
که در مرگت به گریهای بسنده کنم
کوچک نبودی
هر چند پیر و شکسته بودی
و با کلامت حقیقت و عشق را
به سوی ما آوردی
چتر گشوده ابر را مانند بودی
آنگاه که ما خفاشان خماری بودیم
در دخمههای دود اندود کافهها
و رؤیای پرواز، سرشار از خطر بود
تعبیر آن شلاّق و مرگ
ماهیان مسلولی بودیم
در مردابهای گندیدن،
که از آیات مهر پلی ساختی برای عبورمان
از سردآبهای تاریک و نمور کفر
تا روشنان تابان ایمان
مژده آوردی
برای سیاه و سپید و زرد
که روزگار جدایی گذشته است
آمدی
تا از دهان ما
تمام مردگان
بخوانی
سرودی را
که چون ماندابی قدیم
در جان ما فرو خفته بود
و ما چون
گنجشکان رهیده
بر رنگین کمان ترانهات
روییدیم
بالیدیم
تا بام آفتاب
دریغا
زود بود رفتن
چه زود
با بهار رفتی
ـ ای همه تراوت و بیداری ـ
در کدامین بهار باز میگردی؟
بی تو اما
نبردهایت را پی میگیریم
و در سراسر خاک
رنجهای آدمیان را بر میانگیزیم
ریشه تفنگاهاشان را میرویانیم
یاد قهرمانانشان را جان میبخشیم
و رؤیاهای پنهانشان را آبیاری
میکنیم
خارج از زمین و زمان ننشستهای
و نگاهت با ماست
چون خدا
روح خدا!
بسمالله الرحمن الرحیم
به نام نامی حضرت ولی عصر(عج)
«روز دوازدهم»
روز دوازدهم
روز حکومت حق،
روز زوال کامل باطل
آغاز حاکمیت الله ـ بر جهان ـ
دیباچه ظهور امام عصر
سر فصل عدل موعود
با نقش قول حق
بر ساعد یمین
در وقت ناگهان
قرآن و وقت دوم
آینده طلایی انسان
از انقلاب ایران آغاز گشته است
علائم و آثار
دلیل آمدن توست
شواهد و آمار
گواه سر زدن توست
تمام مردم دنیا،
ـ ای عدل منتظرـ
... انتظار،
در قلب خود،
ترا به نام صدا میزنند،
جهان تب زده در انتظار میسوزد
خدا بگو،
بگو به قرآن،
مگر نیامده هنگام؟
مگر که سیمرغ،
ندیده در جام؟
.....
بیا، بیا،
امام موعود،
امام موعود،
بیا که وقت رسیدن آمد،
زمان، زمان دمیدن آمد
بیا که جان به لب رسیده،
گذشته از تن، به دیدن آمد
ز نور رخسار تو،
جهان جوان میشود.
ز شوق دیدار تو،
سروش غیبی صدا میزند تو را
به نام تو،
از آسمان،
و اسم تو،
بر آسمان نوشته میشود با
ستارهها، ستارهها
□محمدرضا نعمتیزاده