خاطرات ما از امام...
(هرگز زیر بار زور نروید)
یکی از پزشکان نقل میکند حدود 30 سال پیش که حضرت امام دچار بیماری سختی شده و مدتی در کرج اقامت گزیدند، من برای مداوا خدمت ایشان میرسیدم.
ایشان که نگاه نافذی داشته و تا ژرفای روح ما نفوذ میکردند غالباً مطالبی میفرمودند که ما را از مسائل مذهبی و عرفانی آگاه نماید.
از جمله تکرار میکردند:
«هرگز زیر بار زور نروید!»
(باقیمانده آب وضو)
یکی از دوستان از ما تقاضا نمود که جهت تبرّک، باقیمانده آب وضوی آقا را برایش ببرم.
ظرفی زیر دست ایشان قرار داده و خواهش وی را به حضرت امام عرض کردم.
هنگامی که آبهای چکیده شده از اعضای وضوی ایشان را از داخل ظرف جمع نمودم به مقدار یک شیشه کوچک قرص بود!
ایشان با تبسمی فرمودند که: این باقیماندۀ آب واجبات وضو بوده است!
ناقل: مسیح بروجردی
(این مردم از همه ما جلوتر هستند)
حضرت امام(س) همیشه به ما و هیأت دولت سفارش و تأکید میفرمودند که کاری نکنید که نتوانید برای مردم توضیح دهید بنابراین ما همیشه مواظب بودیم کارهایمان به گونهای باشد که قابل طرح و توضیح برای مردم باشد.
روزی خدمت ایشان بودیم و دربارۀ فداکاری مردم صحبت میکردیم. ایشان فرمودند: «این مردم خیلی از ما جلو هستند»
یکی از برادران اظهار داشت: اگر ما بگوییم دنبالهروی مردم هستیم درست است. اما در مورد شما چنین نیست.
ایشان با شنیدن این مطلب، قدری ناراحت شدند و فرمودند: «خیر این مردم از همه ما جلوتر هستند.»
ناقل: مهندس میر حسین موسوی
(من فقه را بیشتر دوست دارم)
یک بار از امام پرسیدم آقا، شما کدام علم را بیشتر دوست دارید؟
فرمودند: من فقه را بیشتر دوست دارم.
یکی از نزدیکان گفت: آقا! علم فقه که چیزی ندارد!
امام فرمودند: نخواندهای تو!
او اظهار داشت نه، آقا خواندهایم.
امام فرمودند: پس نفهمیدهای!
ناقل: مسیح بروجردی