«چشمانداز سینمای ایران»
شایسته است در ابتدای این مطلب، فرازهایی از فرمایشات حضرت امام خمینی(س) را به قصد توجه عمیق و قرار دادن سرلوحه کار کلیه مسئولان، هنرمندان و دستاندرکاران امور هنری و سینمایی ذکر کنیم. امام(س) این سخنان را در ارتباط با سینما، تئاتر، تلویزیون، موسیقی و... ایراد فرمودهاند که عنایت درست به آنها نوع هنر و سمت و سوی آن را فرا روی همگان قرار میدهد.
* «باید کسانی که فیلمسازند، باید معلوم بشود که اینها چکارهاند. چه جوری بودهاند، وضع روحیشان، وضع زندگیشان، وضع معاشرتشان، قبلاً چه جوری بوده است آیا تحول حاصل شده برایش، تحول روحی، یا اینکه باز همان تهمانده سفرهشان هست و قلبهایشان. گاهی وقتها فیلم را خوب، بسیاریها متوجه نمیشوند چی است، لکن محتوایش روی هم رفته انسان یک وقت میبیند که یا طرف چپ است یا طرف راست است یا رو به فساد است.» (16 / 5 / 61)
* «رادیو و تلویزیون از تمام رسانههایی
که هست حساستر است. رادیو و تلویزیون میتواند یک مملکت را اصلاح کند و میتواند به فساد بکشد. تبلیغات رادیو و تلویزیون میتواند از راه سمع مردم را با تربیت کند یا منهدم کند.»
(در دیدار با جمعی از کارکنان صدا و سیما ـ 28 / 4 / 58)
* «باید فیلمهایی که در تلویزیون هست، فیلمهای آموزنده باشد. فیلمهایی باشد ولو از خود ایران درست کنند، آموزنده باشد» یا فیلمهایی که از خارج میآید درست تفتیش شود که ممکن است آنها با شیطنت فیلمهایی را بفرستند که بخواهند فاسد کنند جوانان ما را».
(در دیدار با شورای سرپرستی وقت صدا و سیما ـ 25 / 2 / 59)
* «فیلمی که شما نشان میدهید اگر فیلم سازنده باشد در سراسر کشور سازندگی دارد و اگر یک فیلم خدای نخواسته انحرافی باشد در سرتاسر کشور نقش دارد. کارشناس میخواهد این فیلمها، فیلمها ممکن است یک نتایجی بدهد که نتایج را اشخاص عادی نتوانند درست بفهمند، کارشناسها درش فکر کنند، تأمل کنند تا اینکه یک فیلم صحیحی باشد که مناسب با جمهوری اسلامی و با مصالح اسلام، با مصالح کشور خودتان».
(27 / 12 / 60)
* «اینجور سرودهایی که مهیج است و سرودهایی که مفید است اشکال ندارد. از جمله سرودی که درباره آقای مطهری ساخته شده است اشکالی ندارد». (25 / 3 / 59)
سینما پدیدهای غربی
تاریخ پیداش هنر هفتم، سرگذشتی پس پرفراز و نشیب و گاه تلخ و عبرتآموز است. ابزار و کاربرد این هنر را جوامع صنعتی اروپا و امریکا باب کردند و سینما به عنوان وسیلهای جادویی که حرکت و هیجان میآفریند، از همان آغاز جایگاهی ویژه در قلوب نوجویان جهان یافت.
این وسیله را شاه قاجار اولین بار از سفر فرنگ به ارمغان آورد و وسیله تفریح اشراف و درباریان ساخت، پس از احداث چند سالن عمومی نمایش و ورود تعدادی فیلم داستانی و خبری در سالهای 1283 تا 1286 شمسی، سینما در ایران رواج گرفت. به دنبال چنین روندی، نخستین فیلمسازان و فیلمبرداران ایران ظهور کردند و به تقلید از اروپاییان به هنر و صنعت سینما روی آوردند.
سینمای ایران از همان گامهای نخستین، رو به انحراف گذاشت، زیرا سازندگان فیلمهای ایرانی، به جای استفاده از استعداد و توان نیروهای کارآمد کشور، چشم خود را به تولیدات کشورهای بیگانه دوختند و به کپیبرداری از روی آثار آنها پرداختند و نتیجه چنین عملکرد ناصوابی تولید چند صد فیلم
بیارزش و کمارزش با مضامین عشق، جنون، جنایت و خشونت در تاریخ سینمای ایران است.
سینما (پیش از انقلاب اسلامی)
سینما پیش از انقلاب اسلامی در ایران، مُبلغ ضد ارزشها و حاوی عناصر و عوامل نازیبا، گمراه کننده، غیراخلاقی و در مواردی ضد شرعی بود. آثار این سینما که با استفاده از اسلوب و فرمولهای فیلم فارسی تولید شدند، مبتذلترین افکار، روابط نامشروع، تبلیغ نوع زندگی بیبند و بار غربی، سوق دادن اقشار جوان جامعه به سوی ناکجا آباد، تمسخر مذهب و... را آموزش میدادند. بر باد رفتن حیثیت صدها دختر و پسر، فروپاشی کانون دهها زندگی خانوادگی، ایجاد مراکز فحشا و اماکن فسق و فجور از جمله تأثیرات مخرب سینمای فیلم فارسی است که اذهان جامعه را نسبت به ابزار سینما و از این طریق نسبت به مسئولان و سیاستگذاران امور هنری و فرهنگی وقت بدبین کرده بود. مردم به فساد موجود در ارکان نظام پیشین پی برده و به شکلهای گوناگون از این مسأله ابراز انزجار میکردند.
سلطه فرهنگی بیگانه بر
فیلم فارسی (سینمای ایران)
فیلمسازان و تهیه کنندگان فیلم فارسی از آنجا که جز به سوداندوزی نمیاندیشیدند و سینما را وسیله کسب ثروت و شهرت میدانستند، بر حسب القائات و سیاستهای رژیم طاغوت، چشم تنگنظر خود را به تازه های! جهان غرب دوخته بودند، به همین جهت شیوهها و شگردهای خود را از سینمای بیگانه اخذ میکردند و سعی داشتند تا با الگوسازی از روی هنرپیشهها و ستاره های خارجی، ترویج نوع البسه، زندگی و روابط منحط جوامع اروپایی و امریکایی، سینمای ایران را نیز آنگونه بسازند.
تماشاگر وقتی به تماشای چنین فیلمهایی مینشست، آگاهانه یا ناخودآگاه میکوشید تا خود و زندگیاش مانند قهرمان فیلمها باشد و از این مسیر فرهنگ بیگانه رواج پیدا میکرد و چون خوره، اساس و شالوده دین، مذهب، اخلاق و سلامت جامعه و خانواده را میخورد و ویران میکرد. در یک کلام فیلم فارسی و فیلمهای مبتذل خارجی، در گسترش فساد در جامعه پیش از انقلاب نقشی تعیین کننده داشتند، از همین رو بود که حضرت امام خمینی(س) در سخنرانی تاریخی خویش در بهشت زهرا(س) ـ 12 / 11 / 57 ـ فرمودند: «ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم، ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب، برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست ما با او مخالفیم».
هر چند تعدادی اندک از فیلمسازان ایرانی
که در خور تعهدی سراغ داشتند سعی کردند آثار خوبی بیافرینند اما حقیقت اینکه تلاشهایشان کمرمق و کماثر بوده است. پردهدری از روی مسائل و روابط مقدس زناشویی و خانوادگی بویژه از سالهای 1348 تا 1350 پرده سینماهای کشور را آلوده ساخته بود و این پروسه تا ماههای اول سال 1357 ادامه داشت.
سینما به دلیل ویژگیهای خاص و مخاطبان گستردهای که دارد میتواند با ایجاد جاذبه به القای اندیشهها و پیامهای متنوع بپردازد. با توجه به چنین معنایی است که این وسیله در دست اربابان قدرت و صنعت و تراستهای جهانی کارکرد مییابد. سینما میتواند با اتخاذ روش و ژانرهای گوناگون هنری، آموزش بدهد، سرگرم کند، موجبات تحول در حرکتهای فکری و اجتماعی گردد و... و یا وارونه عمل کرده و مانند سینمای موجود غرب، فسادآفرین و تباه کننده زندگی و هستی بشریت باشد.
فیلمسازان و مشتاقان هنر و صنعت سینما برای استفاده مطلوبتر از این وسیله با توجه به عقاید و نگرشهایشان، دست به ایجاد بینشهای متفاوتی در عرصه سینما زدهاند، گروهی به دنبال سینما برای سینما هستند، دستهای به ایده «سینما و سینماگر مؤلف» چسبیدهاند تعدادی بر عقیده «سینما سیاست»، برخی بر روش «سینما قلم» و... پای میفشرند، به رغم همه این نظریهها، سینما یک وسیله و شامل ابزار و مصالح مفیدی است که میتواند در صورت بهره گیری درست آن هم در چارچوب مکتبی ارزشمند، به انسان سمت و سوی تکاملی ببخشد و این مسأله، بزرگترین ویژگی سینما است.
سینمای نوین ایران
سینمای پیش از انقلاب در مجموع فاقد هر نوع اندیشه و مفهوم پویا بود با رخداد انقلاب اسلامی، تمامی ارکان اجتماع در هم ریخت و بنای نوین جامعه ایران با عنوان «جمهوری اسلامی» زمینهساز تحول در همه ابعاد اجتماعی و فرهنگی و هنری را فراهم
ساخت.
اینک ایران به سینمایی نوین نیاز داشت چرا که اعتقادها بارور شده و اندیشهها به سوی حقگرایی رو نموده بود. بنابراین هنر به شکل و شیوه سابق نمیتوانست پاسخگوی تغییرات اجتماعی و تحولات فکری مردم باشد، و باید سینما نیز چون دیگر اشکال هنری به راهی جز آنچه پیموده بود، هدایت میشد.
آنچه در این میان بسیار مهم بود و نقشی تعیین کننده داشت، ویژگیهای انقلاب بود که باید وارد هنر و سینما میشد که مهمترین آنها را «اسلامی بودن»، «عقیده و جهاد»، «قیام الهی»، «رهبری روحانیت»، «انقلاب اعتقادی»، «الگوهای اسلامی»، «قانون الهی»، «ویژگیهای حکومت جمهوری اسلامی» و... تشکیل میدادند.
سینما باید به این موارد توجه میکرد و دستاندرکاران امور سینما نیز سعی کردند که چنین کنند اما این مسائل و جایگزین کردن آنها کار یکروزه و یکماهه نبوده و نیست و به کوششی پیگیر آن هم برای درازمدت نیاز دارد.
وقوع انقلاب اسلامی باعث شد تا شوم بختانی که سالهای سال بر سینمای ایران سلطه داشتند و با تولید صدها فیلم فارسی مبتذل جیب خلایق را خالی کرده و به فساد دامن میزدند، از عرصه سینما به کنار انداخته شوند.
رخداد انقلاب اسلامی که در نوع خود در جهان بینظیر است با مشخصه اصلیاش یعنی مذهبی بودن، نه تنها نظام پوسیده شاهنشاهی که بر تمام سیستمهای ضد ارزشی حاکم بر جهان غرب و شرق و تأثیراتی عمیق و بنیانی نهاد. این انقلاب که به رهبری قائد فقید انقلاب حضرت امام خمینی(س)، پیشاهنگی روحانیان و وحدت مردم به پیروزی دست یازید، درصدد است بر اساس موازین و قوانین الهی و اسلامی نظم جامعه را پیافکند و طبیعی است در این مسیر کلیه ارگانها، دستگاهها و سازمانها باید اسلامی شده و هنر و سینما به عنوان فراگیرترین وسایل ارتباط جمعی منعکس کننده فرهنگ و آمال دینی و الهی مردم باشند. رهبر کبیر انقلاب اسلامی، اهمیت فراوانی برای هنر قائل بودند. ایشان در دیدار با تنی چند از وزیران در تاریخ «23 / 6 / 58» فرمودند:
«هنر صحیح، هنری است که در خدمت مملکت و مردم است و این هنر است که باید ترویج شود. باید تفکیک کرد هنری را که متعهد و در خدمت انقلاب است از هنری که مضر است و غیرجدی. هنری که در خدمت مملکت و مردم است باید ترویج شود» دستاندرکاران سابق فیلم فارسی و سینما که جو موجود را برای ادامه حضور خود بیثمر میدیدند به لحاظ آنکه دارای هیچ نوع اندیشه و ایدئولوژی انسانی نبودند، دچار سرگشتگی و حرمان گشتند، تعدادی به خارج
از کشور گریختند، جمعی به انزوا کشیده شدند و برخی نیز در پشت نقاب چهرهای مهربان و شبه مذهبی کمین کردند تا در فرصتی دیگر انقلاب و سینمای عصر انقلاب را با انواع و اقسام حیل و نیرنگ مورد تاخت و تاز قرار دهند.
این زمان، مجالی بود برای جوانان اندیشمند مؤمن و علاقمند که به سوی سینما روی بیاورند تا با استفاده از این وسیله آمال و اهداف انسانی خویش را به تصویر بکشند.
سینمای نوین ایران به عناصر تازهای دست یافته بود، عناصری که در پویایی و ترقی سینما نقش بسیار داشت.
حضور عنصر ایمان و اعتقاد بارزترین آنها بود که باید در تولیدات سینمای ایران خود را جلوهگر میساخت و همچنین حذف عناصری چون سکس، خشونت تهوعآور، نمایش کافهها و رقاصهها و... باعث ورود عناصری چون «مسجد»، «جبهه»، «انقلاب اسلامی»، «اسلام»، «فرهنگ مردم»، «جنگ تحمیلی»، «انسان دوستی»، «تبلیغ سیره نبوی»، «خداجویی» و... به این عرصه شد.
فیلمسازان جوان ما با عشق به میدان فیلمسازی آمده بودند و هنوز در مورد تکنیک و دانش سینمایی، اطلاعات کاملی نداشتند و در نتیجه آثار اولیه آنها به رغم محتواهای درخشان، به لحاظ تخصصی ضعیف بود. اینگونه ضعفها و جو سیاسی اجتماعی خاص یکی دو ساله بعد از انقلاب باعث شد تا برخی از فیلمسازان قبل از انقلاب که ید طولایی در ابتذالسازی داشتند، مجدداً به سینمای انقلاب راه یابند.
کودتای خزنده
فیلم فارسی
فیلم فارسی سازان که در اثر حاکمیت انقلاب اسلامی، ضربهای سخت خورده بودند و راه سودجویی آنها بسته شده بود، همواره در صدد جستن راهی برای خزیدن به داخل سینما بودند. تعدادی از آنها از طریق سرمایهگذاری در تولید فیلمها، برخی با منتگذاری بر سر نظام از طریق فروش تکنیک فیلمبرداری و فیلمسازی، چند تن با زدن ماسک اسلامخواهی و... موفق شدند وارد جرگه فیلمسازان بعد از انقلاب شوند و نتیجه چنین حضوری، تولید چند فیلم آشفته، مبتذل، اشکانگیز با قهرمان بازیهای کاذب، تبلیغ روابط بین دختر و پسر و... بود.
با این احوال، جوانان معتقد فیلمساز، گامی به عقب نگذاشتند و در کنار باروری اعتقادی خویش به کسب دانش و تکنیک سینما پرداختند که حاصل آن تولید چند فیلم زیبا و درخشان در سالهای اخیر بوده است.
فیلمهای ایرانی
در آن سوی
مرزها
در بعد از انقلاب فیلمسازی هرگز بر یک
محور موضوعی خاص نگشته است و تولید آثاری به شیوههای جنگی، حادثهای، خانوادگی، ورزشی در ارتباط با کودکان و نوجوانان و... از تنوع خوب آثار این سینما روایت دارد. اما ضعفهای متعدد تکنیکی و محتوایی برخی از این فیلمها، کاستیهای بینشی و آگاهیهای سینمایی سازندگان فیلمها را عیان میسازد. برای نمونه چند فیلمساز سعی کردند تا در عرصه مسائل خانوادگی، فیلمهای مقبولی ارائه دهند اما کارشان از حدود معیارهای فیلم فارسی جلوتر نرفت.
اشکال عمده این آثار ناشی از دیدگاههای محدود فیلمسازان و استفاده از فرمولهای فیلم فارسی بوده است. از سویی نیز کسانی استعداد خود را در زمینه تولید آثار جنگی آزمودند که از میان همه آنها فقط دو سه فیلم توانستند با توجه به ملاکهای ارزشی و واقعیتهای جبهههای جنگ حق علیه باطل و ساختار سینمایی مطلوب، مقبولیت عام بیابند و بقیه فیلمها متوسط تلقی گردیدند.
مهمترین مسألهای که در مورد سینمای ایران قابل اشاره است اینکه سینمای ما به رغم کمبودها و ضعفهایش پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است. شرکت برترین فیلمهای ایرانی در جشنوارههای مختلف جهان مؤید همین نظر است هر چند که در این ارتباط نظرات گوناگونی وجود دارد و برخی، ملاحظات سیاسی را در این امر دخیل میدانند و کسانی نیز بدبینی و تلخاندیشی موجود در این نوع آثار ملاک گزینش خارجیها برای جشنوارههایشان میدانند واقعیت این است که جهان غرب و شرق در لابهلای آهن و تمدن پوشالی گیر آمدهاند. آنها به لحاظ دیدگاههای مادیشان هیچ گونه مدینه فاضلهای در پیش رو ندارند و به همین دلیل، «عالم غیب» در محدوده تفکرات سوداگرانهشان نمیگنجد فیلمها و آثار هنری که در آنجا تولید میشود ترکیبی از تکنیک و تکنولوژی و التهاب و خشونت است. آنها چیزی ندارند که بخواهند از طریق سینما با مخاطبان هنر هفتم در میان بگذارند. از همین رو محتواهای ارزشمند فیلمهای ایرانی برایشان جالب و جذاب است. آنها وقتی که وفور شور و عشق و دوستی را در فیلمهای مذهبی میبینند دچار شیفتگی میشوند. آنها
اگر لحظههای عشق و ایثار در آثار سینمایی که بر اساس ارزشهای انسانی اسلامی تولید میشوند، باشند، غرق تعجب خواهند شد.
سینماگران متعهد و پیشرو
پس از انقلاب، از سوی جوانان و علاقهمندان به سینما برای ساختن سینمایی با هویت بر اساس رهنمودهای امام خمینی(س) تلاشهایی آغاز شد. این جوانان متعهد و مذهبی ابتدا به صورت خصوصی و در ادامه به شکل گروهی، به ثبت و ضبط آثار انقلاب و دستآوردهای حرکتهای مردمی پرداختند و آنگاه که ضرورت بهرهگیری از ابزار هنر برای تداوم انقلاب رخ نمود، ارگانهای برخاسته از بطن انقلاب مانند کمیته و سپاه و.. دست به ایجاد تشکلهای هنری زدند تا ضمن پاسداری مسلحانه از دستآوردها و ارزشهای انقلاب و جامعه در خدمت به فرهنگ جامعه نیز بکوشند. خزیدن عناصر معلومالحال سینمای منهدم شده فیلم فارسی، رهبران جامعه و مشتاقان امور هنری را به سوی ایجاد مراکز هنری تازه سوق داد و اینچنین بود که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنیاد سینمایی فارابی امور سینمایی بنیاد مستضعفان و جانبازان و... تولد یافتند و هر کدام به فراخور حالشان در استواری انقلاب کوشیدند حوزه هنری در این میان سهم بسزایی در تولید آثار سینمایی مطابق با الگوهای اسلامی داشت و هم اینک نیز با کوششی بسیار درصدد زدودن ضعفهای تکنیکی فیلمهای تولیدی خود است تا این آثار در کنار محتوای خوبشان از ساختن مطلوب نیز برخوردار باشند. بنیاد سینمایی فارابی نیز در مجموع عملکردی مثبت داشته است هر چند که برخی از سیاستگذارهای مسئولان آن چندان اصولی نبوده است اما چرخ سینما را به گردش واداشته است و...
جشنوارهها و مراکز فیلمسازی
در کشور به موازات رشد همهجانبه هنر و ادبیات سینما نیز رشدی چشمگیر داشته و دارد. بر پایی جشنوارههای داخلی بارزترین مشخصه این پیشروی است. برگزاری جشنواره فیلم وحدت در تبریز، برپایی جشنواره فیلم فجر، جشنوارههای استانی و منطقهای سینمای جوان، جشنواره فیلم و عکس دانشجویان، هفتههای فیلم، جشنواره فیملهای آموزشی و تربیتی و... نشان از توجه مردم و نسل جوان به سینما دارد این جشنوارهها در هر سال بهترین آثار تولید شده را در معرض تماشا و قضاوت قرار میدهند آنچنان که برای مثال جشنواره فیلم فجر ـ علیرغم ضعفهای متعددش ـ به میعادگاه سینماگران جوان و فیلمسازان کشور درآمده است. وجود چنین جشنوارههایی خوب و درست است اما خوبتر و درستتر زمانی خواهد بود که بر مبنای ارزشهای متعالی
اسلامی انسانی حرکت کنند و با اتخاذ سیاستهای اصولی و عملی و با زدودن زنگارهای فیلم فارسی و فرمگرایی از دامان سینما، گام بردارند.
سینما مدعیان و متولیانی نیز در کشور دارد که هر کدام با توجه به تواناییهایشان گامهایی نیز در مسیر رشد و تحول سینما برداشتهاند، از آن جمله میتوان، به مرکز فیلمسازی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد سینمای فارابی، بنیاد مستضعفان و جانبازان، استودیوها و مراکز دولتی و خصوصی اشاره کرد. آنچه در این ارتباط ضروری مینماید، حفظ استقلال فیلمسازان است. یک کارگردان وقتی میتواند به اندیشههای نهفته در فیملنامه و فیلمش جامه عمل بپوشاند که هیچگونه دغدغه مالی نداشته و به لحاظ تفکر نیز تحت فشار نباشد، این مورد مسألهای بس مهم است که در سرنوشت و بد و یا خوب بودن یک اثر سینمایی میتواند تأثیرگذار باشد.
ضعفها
و کاستیهای سینمای
ایران
سینمای ایران هنوز جوان و کمتجربه است تولید دو سه فیلم خوب دردی را دوا نمیکند ما باید به جایی برسیم که لااقل صد فیلم در سال تولید کنیم که حداقل از این میان هفتاد فیلم واحد ویژگیهای یک اثر خوب سینمایی باشند، اغلب فیلمسازان ما از نظر دانش سینمایی دچار فقر هستند، تجربه آموزی در کلاسهای تئوریک و عملی فیملسازی، تمرین متداوم، در دسترس بودن امکانات و ابزار فیلمسازی، حمایتهای مادی و معنوی و... شرط اصلی پیشرفت در امر فیلمسازی است سیاستهای چندگانه مسئولان امور سینمایی کشور در امر انتخاب بهترین فیلمهای جشنوارهها (یک بار با بهاد دادن به فیلمهای خانوادگی، این سبک فیلمسازی را در دستور کار فیلمسازان قرار میدهند، بار دیگر با ارج نهادن بر فیلمهایی که تکنیکی بالا دارند، زمانی با مطرح کردن فیلمهای حادثهای عرفانی و... سیاست سینما را بنیان مینهند و...) امری است که میتواند در آیندۀ سینمایی کشور تأثیری منفی بگذارد، بنابراین هرگونه تصمیمگیری در درجهگذاری فیلمها و جانبداری از شیوهای بخصوص، اگر آگاهانه نباشد، ممکن است فاجعه به بار بیاورد. ایجاد هماهنگی بین مراکز سینمایی نهادها، مؤسسات دولتی و خصوصی و... میتواند مانع هرز رفتن انرژیها شده و سینمای کشور را به سمت جلو سوق دهد. فیلمنامهنویسی، بزرگترین معضل سینمای ماست. داستانهای بدون چفت و بست، شخصیتپردازیهای ناقص، ساختار سست و آشفته غیر دراماتیک، عدم حرکتهای جذاب و محتواهای قابل تعمق و... که اغلب فیلمهای
ایرانی حکایت از همین ضعف دارد. فیلمسازان ما باید برای ساختن یک اثر سینمایی زیبا و آموزنده، بیش از هر چیز بر اسلوب و رموز فیلمنامهنویسی تسلط بیابند.
ضعف معنوی و بینشی قصههای سر هم بندی شده، شعاردهی، حادثهپردازی کاذب، بازی با اکشن و... دیگر ضعفهای این سینماست که باید توسط مسئولان تهیهکنندگان، فیلمنامهنویسان، کارگردانها، بازیگران و کلیه دلسوختگان و تئوریسینهای سینمایی در رفع آن کوشش شود. برای انجام این مهم، پرهیز از کلیشههای رایج، عدم دست یازید به عناصر و فرمولهای فیلم فارسی و چشمداشت به سینمای دروغین غرب، حرف اول را میزنند، مواد و مصالح یک تصویر خوب، یک قصه و پرداخت درست در قصص قرآن آمده است و مشتاقان متعهد باید آن را از درون مکتب اسلام بجویند و تبیین کنند. و...
جشنواره فیلم فجر و سینمای
سال 70 در چند سطر
نهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، اخیراً به پایان کار خود رسید و با انتخاب بهترینها، برنامه یک سال آینده را تدارک دید، اما بد نیست ببینیم این جشنواره چه چیز را الگوی سینمای سال 1370 برگزیده است. جشنواره نهم، رنگ و بویی از «عشق» در اشکال متنوع داشت، چه عشقهای مادی، لحظهای و جسمانی و چه عشقهای آسمانی و روحانی، اما چیزی که قابل توجه است اینکه در حدود چهارده فیلم با مضامین عشقی تولید شدهاند. علت گزینش این قبیل سوژهها از جانب فیملسازان ما چیست؟ آیا نمایش این قبیل فیلمها که اکثراً متأسفانه مُبَلِغ عشقهای کاذبند در سال آینده تأثیری منفی بر جامعه و سینمای ایران نخواهد داشت؟ تصویب فیلمنامه این آثار و اجازه ساخت آنها بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ و... پاسخ این سؤالها سرنوشت سینمای آینده ایران را رقم خواهد زد و بجاست که مسئولان و هنرمندان و تئوریسینهای سینمایی «سینما» را جدیتر بگیرند و به وظایف خطیر خویش بیشتر بیندیشند.
تماشاگران سینما
تعداد قابل توجهی از تماشاگران فیلمهای ایرانی را افرادی تشکیل میدهند که تا پیش از
انقلاب به سینما نمیرفتند، اینان را فیلمهای تاریخی مذهبی که با تکنیک خوب ساخته شدهاند، به سالنهای سینما کشانده است. این تماشاگران در کنار نسل نوجوان به همراه خیل تماشاگران میانسال و جوان مجموعه اصلی بینندگان آثار سینمایی را تشکیل میدهند به جز تعدادی که هنوز هم درگیر فضای سینمای فیلم فارسی میباشند، بقیه از افکار و آمال دگرگونهای برخوردارند که انقلاب به آنها عرضه کرده است. اینان از سینما توقع فیلم خوب، زیبا و آموزنده را دارند و سینماگران، مسئولان و هنرمندان ما باید به این خواسته ارج نهند و ملاک تماشاگر خوب بودن را تخمه شکستن و سوت و کف زدن برای آرتیست فیلم نپندارند. تماشاگران فیلمهای ایرانی به سرگرمی احساس شخصیت کردن، پرهیز سینما از پردهدریهای مسائل اعتقادی، خانوادگی و اجتماعی، اهمیتی ویژه میدهند پس نباید با ارائه فیلمهای روشنفکری صرف و آثاری هویت اشکانگیز خانوادگی و عشقی به آنها بیاحترامی کرد سینماگران ما باید این نکته اساسی را همواره با یاد داشته باشند که تماشاگران این سینما مردمی انقلاب کرده، شهید داده و عمیقاً مؤمن و سیاسی هستند و بر بستر باورهای ایمانی زندگی میکنند.
نگاهی گذرا به موقعیت فعلی سینما
سینمای ایران را علی رغم نکات مثبتی که ذکر آن رفت تولید فیلمهای عشقی، خانوادگی، جنگی، شبه عرفانی، کمدی، حادثهای و... انباشته است. این سینما به لحاظ کمّی هر چند که تا مرز تولید رقم ایدهآل فاصلهای زیاد دارد اما فاصله آن از نظر کیفی به سینمایی ایدهآل بسیار زیادتر است. فیملسازانی که به شیوه خانوادگی فیلم میسازند، متأسفانه از قالبهای فیلم فارسی سود میجویند و آنچه را که در آثارشان مطرح میکنند، مسأله عشق و دلدادگی بین یک زن و مرد، یک دختر و پسر با رنگ و لباس اسلامی است. آنها با خلقِ چند مسأله سطحی خانوادگی «زن ناسازگار، مرد هوسران، بچه گمشده، دخالتهای والدین، خودسریهای زن و شوهر و...» یک فیلم فارسی را دو سه ماهه سر هم بندی کرده و راهی اکران سینماها میکنند و باز هم متأسفانه الگوهایی که ارائه میدهند نه بر اساس دین و آیین و شخصیتهای شاخص اسلامی که مطابق با زندگی و شخصیت مرفهان بیدرد است.
تعدادی از فیملسازان ما چه بیربط و یا مرتبط با واقعیت، زندگی و ادا و اصول دختر و پسری را به تصویر میکشند و به شرح شیفتگی آنها و مشکلاتشان برای رسیدن به یکدیگر میپردازند که فقط بدآموزی آن (به دلیل سوژه، پرداخت تکنیک بد) عاید تماشاگر میگردد.
از چند فیلم خوب جنگی، به دلیل عدم
تسلط برخی از فیلمسازان متعهد ما بر ابزار و تکنیک سینما، فیلمهای خوب جنگی که علاوه بر ارائه قداست، ارزشها و ویژگیهای جنگ حق علیه باطل از ساختار محکم سینمایی برخوردار باشد، تولید نشده است. این روند در عرصه تولید فیلمهای کمدی و.. نیز صادق است که این موضوع، همچنان ضعف بینش اعتقادی، عدم دانش سینمایی و کمتجربگی فیلمسازان را عیان میسازد. سینمای روز ایران نباید به قیمت زیر پا نهادن ارزشهای انسانی و اسلامی صرفاً به رشد کمّی تولیدات خود بیفزاید، سینمای خوب و مردمی آن است که همپای رشد معنوی به سوی کسب کمال تکنیکی نیز حرکت کند البته سینمای ایران آشکارا نسبت به سینمای پیش از انقلاب تغییرات اساسی کرده است، چرا که دیگر از رقاصهها، آوازهای مبتذل و آوازخوانها، صحنههای مستهجن جنسی، زد و خوردهای دروغین و قهرمانانه! و... در آثار ایرانی اثری نیست. با اینهمه سینما توجه به ارزشهای مکتبی، عنایت به الگوبرداری از روی شخصیتهای اسلامی، ارائۀ جذاب و سینمایی حوادث و مسائل اجتماعی، خانوادگی و تاریخی و مذهبی به شکل درستش را هنوز کم دارد و این امر به جز از راه کنکاش در ویژگیهای اعتقادی مردم، رهنمودهای امام خمینی(س)، تبیین اساسیترین مشخصههای هنری اسلامی و قرآنی و... حاصل نمیآید.
آنچه از نظرتان گذشت نگاهی فشرده به ویژگیهای نقاط قوت، کاستیها و موقعیت سینمای ایران در بعد از انقلاب اسلامی و دیدگاههای حضرت امام خمینی(س) است. در ارتباط با سینمای ایران مطالب گفتنی بسیار است امام همه آنها از چارچوب موضوعی مطالب مقاله حاضر فراتر نمیرود. میتوان از زوایای گوناگون به سینما نگریست و آن را مورد ارزیابی قرار داد اما هر نوع نگاهی که نشأت گرفته از پایگاه عقیدتی واقعیتهای عریان سینما و نیازهای جامعه نباشد بدون تردید به مقصود نمیرسد چرا که چگونگی سینما و نوع آن را رهبر فقید انقلاب مشخص کردهاند و تنها میماند تبیین این ایدهها و همتی بلند.
□جبار آذین