مقدمه
مقدمه
مقدمه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مقدمه

مقدمه

مقدمه

‏مقدمه ‏

‏از «امام خمینى» سخن گفتن دشوار است، به دشوارى داورى درباره کار بزرگ و اندیشه بزرگتر همه تاریخسازان. آنان که برآمده بر بلنداى بام تاریخ، آفریننده واقعه اى شدند که تأثیر اساسى در سیر و مسیر زمانه داشته است و نه تنها خود از چنبر تنگ و تباه کننده روزمرّگى رهیده اند که جامعه اى را نیز به قلّه سربلندى و وادى سرورى ره نموده اند.‏

‏عمق شخصیّت بزرگانى چون «خمینى» که منشأ آثار عظیم در تاریخ اندیشه و احوال بشرى بوده اند، چه بسا ممکن است از دیدگان خیره مانده در عظمت وجودى آنان پوشیده بماند و هیمنه و آوازه مظاهر و ظواهر تحولى که پدید آمده است، داورى کنندگان را گرفتار سطحى نگرى و قشرى گرى کند. این مشکل، بخصوص در مورد بزرگانى که نهضت تحت رهبرى شان در زمان حیاتشان به پیروزى رسیده است، جدّى تر و پیچیده تر است و شدت و ضعف مشکل نیز با بزرگى و کوچکى حادثه تحول، مناسبت مستقیم دارد.‏

‏چه بسا، شخصیّت رهبران بزرگ جوامع بشرى در هاله اى خیره کننده از ستایش دلدادگان شیدا یا در سایه اى سنگین از بدگویى و حتى هتّاکى دشمنان بد دل پوشیده بماند. و این، مشکلى است که مصداق بارز آن را در باب زندگى و شخصیّت پیشواى بزرگ انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى- قدس سره- مى توان دید؛‏‎[1]‎‏ چرا که نهضت ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ب


 

‏کم نظیرى را که او رهبرى کرد و آن را به پیروزى رساند، رستاخیز بزرگى بود که ذهن و زندگى بخش قابل توجّهى از بشر روزگار (اعم از مسلمان و غیرمسلمان) را در برگرفت و امواج خروشان طوفانى که از ایران اسلامى برخاست، از سوى دیگر، دریاى دل فسرده محرومان و تحقیرشدگان تاریخ را به تلاطم واداشت و طبیعى است که دوستیها و دشمنیها نسبت به سلسله جنبان این نهضت بزرگ به بزرگى خود نهضت باشد. اینجاست که جستجوگران خردمند منصف با وقوف به موانع و مشکلات مى باید مسئولیت برعهده بگیرند تا با مهار کردن هرگونه هیجانى که آفت تحقیق است، بدرستى شخصیّت امام را دریابند و میراث عظیم فکرى و عملى و اجتهادى و جهادى این بزرگوار را چنانکه شاید به نسل حاضر و آیندگانى که از پى آنان خواهند آمد منتقل کنند.‏

‏البته دشوارى کار در مورد کسانى که راهیابى به شخصیّت آنان تنها از راه داورى دیگران (اعم از دوست و دشمن و بیطرف) است، بیشتر مى باشد و شاید در این صورت رسیدن به مقصد مطمئن نامیسّر باشد، اما از بختیارى، آثار فکرى و عملى امام خمینى چندان فراوان و در بسیارى از موارد چنان روشن است که اگر کسى از انصاف بهره اى داشته باشد مى تواند فارغ از هرگونه عوامل اغواگر و یا منحرف کننده، تصویرى روشن و واقعى از شخصیّت امام را به دست آورد، تصویرى که بى هیچ گزافه اى، زیبا و شکوهمند خواهد بود و امیدواریم که ما نیز در این مقام حسّاس از وادى خرد و انصاف و حقیقت دور نمانیم.‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه پ


 

‏از کجا آغاز کنیم؟‏

‏هر توصیفگرى در برابر شئون گوناگون شخصیّت امام خمینى در مى ماند که از کدام شأن، آغاز کند و چگونه تبیینى مناسب از شخصیّتى به دست دهد که برآیند جهاتى است که گاه به ظاهر متضاد نمایان مى شوند. فقیهى که در قلّه بلند اجتهاد پویاى اسلامى، مدرس تواناى فلسفه و محقق ژرفانگر عرفان نظرى و معلّم بزرگ اخلاق اسلامى است.‏

‏زاهد از دنیا رسته اى در اعماق وادى پر راز و رمز سلوک عملى، که روشن بینى آزاداندیش و ستیزنده بر زهد ریایى پارسانمایانِ دین فروش و برافروخته از مقدس مآبى متنسکان کج اندیش است. عالمى عامل و متعبد اهل راز که مبارزى خستگى ناپذیر با بیداد است و فراخواننده مردم مسلمان به احراز قدرت و استقرار حکومت و منادى ارتباط وثیق میان دین و سیاست. معاداندیشى که لحظه اى از غم معاش مردم نمى آساید و خواستار تحقق عدالت در متن زندگى و در همین جهان است و درد آشناى همه محرومان و مستضعفان زمین. سیاستمدارى هوشیار که مرجع دینى مردم است، مردمى که چون او را مظهر ایمان و آرمان و فریادگر درد و نمایاننده درمان خود یافته اند با اشتیاق او را به رهبرى برگزیده اند تا مردمیترین حرکت معنوى روزگار را به سوى پیروزى، پیشوایى کند و مناسب است که سخن را در توصیف شخصیّت ذى شئون «خمینى» از مرجعیّت او آغاز کنیم که وجود او تجلیگاه مرجعیّت راستین اسلامى است آنطور که مى باید باشد.‏

‏امام خمینى مرجع اسلامى ‏

‏حقیقت مرجعیّت دینى مبتنى بر درک و آگاهى و دین شناسى و دردآشنایى و مسئولیت شناسى است، آنطور که در امام خمینى دیدیم و مى توان ادعا کرد که از جمله مهمترین رموز توفیق امام در ایجاد و هدایت نهضتى شگرف در سرزمینى که پیشتر و بیشتر شاهد انواع جنبشها و حرکتهاى سیاسى نافرجام و احیاناً بدفرجام به نام ملت و آزادى و استقلال بوده است، همین ویژگى است.‏

‏مرجع واقعى، منادى «توحید» است و ادامه دهنده رسالت سنگین «پیامبر» و راهگشا‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ت


 

‏به سوى «معاد» و اینهمه جز در چهره تابناک «عدل»- به معنى وسیع کلمه- تجلّى نمى کند؛ عدالتى که نه تنها در ذهن آدمیان که در عینیّت زندگى فردى و اجتماعى نیز باید بروز و ظهور داشته باشد. عدالتى که بى آن، توحید دست نیافتنى است. مرجعیّت در معناى اصیل کلمه، همان «امامت» ممتاز اسلامى است که مى باید در غیبت آفتاب وجود معصوم (ع) از مجراى وجود عالمان دین باور اسلام شناس و دردآشنا و پرهیزگار و عارف به زمان و مجتهدان مجاهد، در تاریخ جارى باشد. و «امام خمینى» مرجع است با همه بار فلسفى، دینى، تاریخى و اجتماعى آن و فراتر از آن، احیاگر مرجعیّت اصیل اسلامى است همان گونه که احیاگر بزرگ دین خدا در عصر ماست.‏

‏امت اسلامى، هرگاه که جبین مراجع خود را از نور اجتهاد و جهاد فروزان یافته و آن را آیینه حقیقت هستى و ذات حقیقت دیده است، اسلام عدالت خواه و انسان پرور را از زبان و زندگى آنان الهام گرفته است و به پیشوایى آنان گرد ملالت و خمودى را از چهره جان زدوده است و به سوى استقرار نظامى از زندگى پیش تاخته است که جز در پناه آن جان بى نهایت رشدیابنده آدمى قرار و آرام نمى یابد.‏

‏و «خمینى» در عصر ما مظهر همان «مرجعیّت» مهجور بود و دیدیم که مردم مسلمان ایران (و به تعبیرى جهان اسلام) چون آن را یافتند چگونه در تاریخ شگفتى آفریدند.‏

‏امام خمینى و احیاى دین و اصلاح اجتماع ‏

‏امام خمینى از منظرى دیگر در ساحت احیاگرى دینى و اصلاح گرى اجتماعى صاحب مرتبتى والاست؛ امام خمینى «عالم دین» است و «عالم دین» نه تنها بیانگر آن، که پاسدار و نگاهبان آن نیز باید باشد. ادیان الهى براى انسان نازل شده اند؛ انسانى که بر زمین و در زمان و مکان و محاط در جامعه به سر مى برد و سازمان ذهنى، عقلى و عاطفى او از عوامل گوناگون درونى و بیرونى متأثر است؛ انسانى که مختار است و در عین حال محدود به حدود فراوان؛ و طبیعى است که نمى توان انتظار داشت که هر انسانى با چنین خصوصیاتى همواره حقیقت را همان ببیند که هست و از راه درست منحرف نشود.‏

‏«دین خدا» را به هرحال انسان باید دریابد، بفهمد و به کار گیرد و فهم و برداشت ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ث


 

‏آدمى حتى اگر هیچ کس هم به عمد درصدد تخریب آن نباشد، هر لحظه در معرض سؤال و شبهه قرار دارد. سؤال و شبهه اى که اگر نمى بود، سیر کمالى اندیشه بشرى وجود نمى داشت. تلاش گسترده و عمیق علمى و فکرى فیلسوفان الهى و متکلمان دینى و متألهان اهل بحث و نظر همگى با لحاظ این خصوصیّت طبیعى انسان- که احیاناً مورد سوء استفاده اصحاب غرض نیز قرار مى گیرد- بوده است و در این باب تردید نداریم که حکمت و عرفان اسلامى از قوت و غنا و عمق و گیرایى ویژه اى برخوردار است.‏

‏و امام خمینى یکى از برجستگان عرصه فلسفه و کلام و عرفان اسلامى و از مرزبانان تواناى عقیده و عقلانیّت دینى است و از این جهت برتر و بالاتر از بسیارى از عالمان دین و فقیهان بزرگ که گرچه ممکن است در شعبه خاصى از دانش دینى برجسته باشند ولى به سبب محرومیّت از دانش و آگاهى همه جانبه و در نتیجه فقدان بینش وسیع نمى توانند نگاهبان مطمئن آیین و اعتقاد دینى باشند.‏

‏به این لحاظ «خمینى» را نگاهبان بزرگ دین و زنده نگاهدارنده اصول و ارزشهاى اسلامى و مدافع آنها در برابر تندباد شبهه ها و طوفان تردیدها مى بینیم.‏

‏اما احیاى دین از وجهه اى دیگر داراى اهمیتى مضاعف است که در این وجهه نیز امام خمینى چهره اى برجسته و درخشان دارد. «دین خدا» به طور خاص از دو جهت همواره در معرض تهدید بوده است و خواهد بود. یکى از جانب کج اندیشان تنگ نظرى که مى کوشند تا درک ناقص و نسبى خود را از دین به جاى حقیقت زلال و مطلق «دیانت» بنشانند و عادات ذهنى و آداب مأنوس زمانه را رنگ «قداست» و «اطلاق» بخشند و به نام دفاع از «دین» و احیاناً به انگیزه خدمت، «دین خدا» را که امرى فرازمانى و متعلق به همه انسانها، در همه زمانهاست در تنگناى خفه کننده قشریت و تحجّر گرفتار کنند. تا آنجا که مى توان گفت اگر این آفت، بزرگترین عامل پیدایش شبهات و بى جواب ماندن آنها در ذهن پویاى انسانهاى جستجوگر و طبعاً گرایش آنان به سوى بى دینى یا بددینى نباشد دست کم یکى از مهمترین عاملها به حساب مى آید و فاجعه هایى که از این بابت براى جامعه دینى پیش آمده است کم نیستند.‏

‏و دیگر اینکه «دین» در معرض انواع تعرضهاى بداندیشان دنیاطلبى بوده است که ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ج


 

‏چون آن را مانع هوس پرستى، فزون خواهى و زورگویى خود دیده اند یا درصدد براندازى کامل دین از عرصه ذهن و زندگى انسانهاى تحت سلطه برآمده اند یا اگر چنین کارى میسّر نبوده است، کوشیده اند، صورت تحریف شده از «مذهب» را که سازگار با اهوا و امیال آنان باشد بر جامعه تحمیل و در تاریخ تثبیت کنند.‏

‏چهره گلگون هزاران مجتهد روشن بین و مجاهد روشنگر که «شهیدان فضیلت» اند گواه روشنى است بر اصالت و تداوم جریان اصلاح اجتماعى و احیاى دینى در جامعه اسلامى و امام خمینى مجاهدى است استوار که هم در عرصه اندیشه، روشن بین و پویا و گشاینده راهى است نو به روى همه کسانى که عزم مبارزه با قشریگرى و تحجّر دارند؛ و هم رهبرى کم نظیر است در یکى از سهمگین ترین صحنه هاى درگیرى اجتماعى و پیکارگر و مجاهدى است سرنگون کننده حکومتى جبار و وابسته به دشمنان مردم و تبدیل کننده ایران استعمارزده به کانون پرطپش استقلال طلبى و عزت خواهى. بر این اساس، «خمینى بزرگ» بدون تردید یکى از سرآمدان عرصه «احیا» و «اصلاح» اندیشه دینى در تاریخ اسلام است و پیروزى انقلاب اسلامى مهمترین حاصل تلاش دهها ساله فکرى و جهادى ایشان در صحنه «احیاى دیانت» و «اصلاح جامعه» بود.‏

‏نهضتى که به رهبرى آن بزرگوار پیروز شد و حکومتى جبار و وابسته و ضد میهن و مردم را سرنگون کرد، گسترده ترین و عمیقترین و مردمیترین حرکت از میان جنبشهایى است که در طى دوران حاکمیّت استبداد وابسته به استعمار رخ داده است. اسلامى که امام نماینده آن بود در هنگامى پیروز شد که ملتهاى محروم بخصوص ملت ایران تجربه خوشایندى از نهضتهاى «چپ» و «ملّى گرا» نداشت؛ حرکتهایى که یا در آغاز ابزار دست بیگانگان بوده اند یا با همه حسن نیّت پیشوایان و پیروان آن، به سبب نداشتن ریشه در فرهنگ و وجدان و باور تاریخى مردم، دیر یا زود منحرف شده یا بى ثمر مانده اند.‏

‏انقلاب اسلامى در عصر عسرت «دیانت» و مهجوریت آن در فرهنگ و تمدن غالب، پیروز شد و بار دیگر اسلام را به عنوان دینى زنده و نجات دهنده ملّتى که افیون استعمار نشاط و استقلال او را گرفته بود به صحنه بازگرداند؛ دینى فراخواننده به عدالت، آزادى، استقلال و حکومتى مبتنى بر خواست و اراده و ایمان مردم؛ یعنى آنچه مبرم ترین نیاز‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه چ


 

‏همه ملّتهاى محروم بود و مکتبها و احزاب و جریانهاى مدعى، در عمل از برآوردن آن ناکام مانده بودند.‏

‏گرچه در طول تاریخ اسلام بخصوص در یک صد سال اخیر بزرگانى بودند که احیاى دین در حیات اجتماعى و سیاسى جامعه را وجهه همت خود قرار داده اند ولى نهضت اسلامى به رهبرى امام خمینى از حیث عمق، گستردگى و آثار با هیچ کدام از آنها قابل مقایسه نیست و از همگى برتر است. اگر کار بزرگ امام فقط جنبه سیاسى و اجتماعى داشت باز هم وجهه احیاگرى شخصیّت ایشان بزرگ و درخشان بود، اما احیاى دین در پرتو انقلاب اسلامى در این وجهه از آن خلاصه نمى شود.‏

‏امام خمینى به عنوان اندیشمندى زمان شناس و روشن بین در اندیشه و عمل منادى اسلام زنده و مخالف با کج اندیشیها و واپسگراییها بود و با متحجّران نیز همان گونه ستیز داشت که با شاه و پشتیبانان او.‏‎[2]‎‏ و امام نیز از دو سو مورد خشم و حمله بودند. هم از سوى رژیم دین ستیز ریاکار وابسته اى که سرانجام، انقلاب طومار حیات آن را درهم پیچید و با فروپاشى آن، ایران اسلامى و رهبرى ممتاز آن بى پرده با امریکا و دیگر پشتیبانان شاه روبه رو قرار گرفتند و هم از سوى کج اندیشان متحجر.‏‎[3]‎

‏اما على رغم همه مشکلات، حقیقت دین خدا در اندیشه و عمل امام خمینى شفافیت ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ح


‏ ‏

‏و صفاى دیرین خود را باز یافت و دلهاى فراوانى را ربود و منشأ تحولى شگفت انگیز شد و آیا احیاى دین جز این است؟ اسلامى که امام خمینى شارح و نماینده آن بود، انسان زمین گیرشده بریده از آسمان را به خود آورد تا در عصر سلطه فنّ تصرف در طبیعت مادى و غلبه پندار «اصالت تمایلات نفسانى»، به معنویت متعالى بیندیشد ولى نه به عنوان رؤیایى براى گریز از خشونت ماده که اصل واقعیّت و واقعیّت اصلى پنداشته مى شود بلکه به عنوان حقیقتى پایدار که مى تواند سرنوشت انسان گرفتار ماده و اسیر نفسانیّت را چنان تغییر دهد که نه تنها بر ماده که بر نفس خویش نیز تسلط کافى و کامل پیدا کند.‏

‏اسلام خمینى در عصر عسرت ایدئولوژیهاى بشرى و ناتوانى آنها از تأمین عدالت و استقرار آزادى براى تمامى اقوام و ملتها و در دوره رواج ددمنشیهاى قدرتهاى سلطه گر و در عصر بردگى جمعى بیشتر ملتهاى محروم، انگیزه مردمیترین قیام آزادیبخش و عدالتخواه شد و عنان سرنوشت ملّتى بزرگ را به دست خود او سپرد تا براى اولین بار حکومت مردم و قانون و حق را در طول تاریخ بلند خود تجربه کند و به آزادى و استقلالى که از مجراى خواست و همت او تحقق خواهد یافت بیندیشد و با آزاد کردن نیروهاى معجزه گر درونى جامعه، شگفتى ساز دوران شود.‏

‏تحلیل شخصیّت امام خمینى به عنوان «مرجع دینى»، «مصلح احیاگر دین» و «رهبر انقلاب پیروز مردمى»، کار آسانى نیست و شخصیّتى که به چنین موقعیّت ممتازى در تاریخ مى رسد طبعاً داراى پیچیدگیهاى ژرف و عظمتهایى است که شناخت همه شئون و خصوصیتهاى آن چیزى در حد ناممکن است. اما به هرحال باید کوشید تا روزنه اى به فضاى بهت انگیز آن شخصیّت گشوده شود و باید امیدوار بود که اندیشه و انصاف و همت صاحبنظران صالح بیش از پیش در معرفى وجوه و شئون وجودى این بزرگوار به یارى نسل امروز و بخصوص نسلهاى آینده بیاید که جانشان از حضور آفتاب امام گرما نگرفته است.‏

‏و اینک اشاره اى گذرا به پاره اى از خصوصیتهاى امام:‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه خ


 

‏1. علم ‏

‏آنان که حوزه علمیه قم را مى شناسند و از نزدیک با این کانون پرطپش اجتهاد و جهاد آشنایند، همواره نام «خمینى» را بزرگ و تابناک دیده اند. تنوع حوزه هاى تدریس ایشان که همگى نیز از رونق کم نظیر و اقبال اهل فضل و نظر برخوردار بوده است، حکایتگر عمق و غناى شخصیّت «ذو وجوه امام خمینى» است. بسیارى از پروردگان حوزه تعلیم و تربیت ایشان از اساتید برجسته و پاره اى از آنان از سرآمدان علوم و معارف اسلامى در روزگار ما هستند. تسلط و تبحّر امام در اصناف علوم اسلامى و معارف عقلى و نقلى و ذوقى، ایشان را به چنان جامعیّتى رسانده است که در طول تاریخ پربار اندیشه و فرهنگ اسلامى همانند آن فراوان نبوده است. آثار متنوع و عمیق آن بزرگوار در حوزه هاى مختلف علوم دینى و معارف بشرى ‏‎[4]‎‏ شاهد روشنى است بر این مدّعا که زحمت اثبات آن را از دوش مدّعى بر مى دارد.‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه د


‏ ‏

‏2. سلوک و عمل ‏

‏دانش وسیع و آگاهى عمیق امام در همه شاخه ها و شعبه هاى دانش عقلى و نقلى و حکمت عملى با خصوصیّت ممتاز دیگرى در ایشان درخشش و شکوه بیشترى یافته است، خصوصیتى که در زبان دینى ما به «جهاد اکبر» تعبیر شده است. آنان که با زندگى امام خمینى آشنایند مى دانند که آن عزیز در پهنه خطرخیز تربیت نفس و سیر عملى و سلوک، مراحلى را گذرانده است که طى کنندگان آن در طول تاریخ، بسیار اندک بوده اند.‏

‏جان امام که آفتاب زندگى امت اسلامى شد و جانهاى فسرده امتى تحقیرشده را به انوار خویش گرما و حرکت بخشید، پیش از آن از نَفَس سوزان مربیان صاحب کرامت و مرشدان واصل، روشن و افروخته شده بود و این روشنى در اثر عزم و تلاش شگفت انگیز امام لحظه به لحظه افزون گردید. زندگى ساده و بى تکلّف و مردمى امام، شاهد گویایى است بر غلبه جان آتشناک و عارف و واصل او بر هواى نفس. جانى که تجلّى پرهیزگارى آن هر چشم حقیقت بینى را خیره مى کرد. این عبد صالح خدا، اینهمه والایى و عظمت را هیچ گاه به رنگ ریا نیالود و جان قدسى خود را لحظه اى به آفت حقیقت سوز مقدس مآبى گرفتار نکرد.‏

‏3. باور استوار‏

‏باور استوار و یقین تزلزل ناپذیر، از خصوصیات بارز حضرت امام و در واقع برآیند اجتهاد وسیع نظرى و جهاد شگفت انگیز عملى ایشان بود. باور و یقینى که در عزم پولادین ایشان در مقابله با مشکلات سهمگین که لازمه انقلابى به عظمت انقلاب اسلامى ایران است تجلى کرد. اما هیچ گاه در عمل به وظیفه الهى که با اندیشه وسیع و درون نگرى عمیق به آن رسیده بود تردید نکرد و بر سر پیمان خویش ایستاد و سخت ترین مشکلات دوران نهضت را با همان سعه صدر و توکل و رضا تحمّل کرد که مصیبت تابسوز مرگ فرزند فرزانه اش آیت الله مصطفى خمینى را. عظمت روحى و باور استوار امام در تحمّل مشکلات تا آنجا بود که در مصیبت فقدان فرزند گرانقدرش که از عالمان مجاهد و از نیرومندترین بازوان رهبر در هدایت مبارزه و از امیدهاى مسلّم ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ذ


 

‏مرجعیّت و تداوم رهبرى محسوب مى شد در میان بهت و حیرت دیدارکنندگانى که براى عرض تسلیت این حادثه تألّم برانگیز آمده بودند آن را از «الطاف خفیّه الهى» دانست و پیروان را دلدارى داد و در همان مجلس سفارش کرد تا على رغم همه مشکلات و موانع، مأموریت الهى تحقق حکومت حق و عدل را دنبال گیرند و با وحدت و پشتکار و امید به نصرت ذات حق تعالى به پیش بروند. یقین و باور امام که فرازى در آخر وصیت نامه ارجمند ایشان تجلیگاه خیره کننده آن است، همان است که در سراسر عمر علمى و جهادى و اجتماعى خود از آن برخوردار بودند.‏‎[5]‎

‏4. شجاعت ‏

‏دلیرى کم نظیر امام که نیروگرفته از دل دریاگون و جان مطمئن ایشان بود، خصلت دیگرى است که بى آن نه «خمینى» مى توانست رهبر نهضتى به شکوه انقلاب اسلامى باشد و نه اگر مى بود، در برابر امواج هراس انگیز دشمنکامى دشمنان نیرومند و پرفریب، تاب مقاومت مى داشت. دلیرى امام بود که جان خمود و فسرده ملت بزرگ ایران را بیدار و شاداب کرد تا به رهبرى پیشواى دریا دل خود در یکى از شورانگیزترین عرصه هاى سرنوشت تاریخى قدم نهاد و آیینه دار عدالت خواهى و آزادى طلبى بر اساس معنویت الهى در دنیاى ماده پرست و ستم آلوده کنونى شد.‏‎[6]‎

‏علاوه بر زندگى سراسر مبارزه و شجاعت بى نظیر ایشان در استقبال از خطرات، مواجهه با نظام ستم شاهى و پشتیبانان آن، فتواى اعدام سلمان رشدى در آخرین ماههاى حیات پربرکتشان از بارزترین نشانه هاى شجاعت و عمل به تکلیف است، بویژه اگر شرایط آن روزها و مشکلات بى حد کشور پس از تحمل هشت سال جنگ تحمیلى صدام ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ر


 

‏و هم پیمانان بین المللى او و ناسازگارى چنین فتوایى با همه ظواهر عرف متداول بین المللى و نظامات ساخته و پرداخته مراکز سلطه جهانى و به تبع آن خطرات و توطئه هایى که مى توانست متوجه نظام جمهورى اسلامى و صادر کننده آن فتوا باشد در نظر گرفته شود. خطراتى که بى هیچ تردید، از چشم تیزبین ایشان پنهان نبوده و استقبال از آن جز ایمان و اتکال به مبدأ فیض و بى پروایى از تمام مظاهر قدرت غیرحق، تفسیر دیگرى نمى تواند یافت.‏

‏5. روشن بینى ‏

‏اگر جامعیت امام را در علوم نظرى و عملى و زهد و وارستگى و شجاعت و قدرت تصمیم گیرى لحاظ کنیم، با وجود آن همه چهره هاى درخشان اندیشه و علم و عرفان نظرى و عملى در تاریخ اسلام باز هم نمى توانیم همانندهاى فراوانى براى امام خمینى پیدا کنیم؛ ولى شخصیت جامع ایشان هنگامى منشأ تحول بزرگ در سرشت و سرنوشت ایران و دنیاى اسلام و به نحوى جهان امروز مى شود که در پرتو خصلت «روشن بینى» ممتاز ایشان تلألؤ خاص مى گیرد. درک زمان و شناخت موقعیت عالم و آدم و پندآموزى از سرگذشت بشر و نظر داشتن به آینده اى که در خور شأن والاى انسان است، اینهاست از جمله آنچه که دین باور اندیشمند پارسایى چون امام خمینى را در سرزمین استعمارزده و سوخته از ستم استبداد، شایسته سلسله جنبانى و رهبرى نهضتى برآمده از ایمان و آرمان مردمى فداکار مى کند؛ نهضتى که یکى از سرنوشت سازترین حوادث واقعه تاریخ اسلامى است. نهضتى که شایستگى خود را نه تنها در سرنگونى پراقتدارترین دیکتاتورى وابسته زمان نشان داد بلکه به رغم طوفان ترفندها و توطئه ها، توفیق تأسیس نظامى مردمى و قانونى در سرزمینى را یافت که جز زور حاکمان مستبد منشأ قدرتى ندیده بود و مردم آن امکان حاکمیّت بر سرنوشت خود را نیافته بودند.‏

‏نهضتى که فوریترین اثر جهانى آن به خود آوردن مسلمانان سراسر جهان و زنده کردن احساس هویّت تاریخى و فرهنگى آنان بود. همانکه سبب شد تا اسلام مطرود مهجور به عاملى زنده و پویا مبدل شود که نه تنها در نظر پیروان این آیین، منشأ غرور و سربلندى و‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ز


 

‏انگیزه ساز قیام براى احقاق حقوق پایمال شده است بلکه دشمنان اسلام و مسلمانان نیز اکنون آن را به جدّ گرفته اند، چنانکه امروز قدرت اسلام و بیدارى ملتهاى مسلمان از جمله مطرحترین عوامل در معادلات و محاسبات بین المللى حتى در نظر پیشوایان سلطه جهانى است بخصوص که با فروپاشى اردوگاه شرق ‏‎[7]‎‏ این احساس قویتر و برنامه ریزى براى مقابله با حرکتهاى اسلامى جدّیتر شده است.‏

‏اسلامى که امام مبیّن آن است، دینى است که باید در کوران حوادث و در صحنه زندگى و عرصه اجتماع، شایستگى و توان خود را در اداره معقول دنیاى مردم نشان دهد و قادر به تأمین منافع قابل لمس و محاسبه مردم باشد. دغدغه خاطر امام نسبت به سرنوشت امت اسلامى و تلقى ایشان از اسلام به عنوان آیین زنده که مى تواند و باید در جریان عمل، برترى خود را نسبت به آیینها در اداره زندگى بشر نشان دهد، از آغاز زندگى علمى و اجتماعى ایشان به چشم مى خورد. آثار مکتوبى که از دوران جوانى امام بر جاى مانده است و نیز موضع گیریهاى گوناگونشان نسبت به حوادث و شخصیتهاى سیاسى و نیز توجه ایشان به مسائلى که در حوزه علمیه قم جریان داشته است شاهدهایى است بر اندیشه روشن و وجود انگیزه هایى که بالمآل صاحب خود را در رأس مهمترین نهضت اسلامى معاصر قرار دادند و این روشن بینى در آخرین سالهاى عمر پربرکت امام به اوج صلابت و تجلّى رسید.‏

‏فتواهاى روشنگر و تحول آفرین امام در صحنه اداره جامعه انقلابى و بشر امروز و آنچه در جهت رفع تنگناهاى مدیریت نظام ابراز شده است و رهنمودهاى تکان دهنده ایشان درباره اجتهاد شایسته و کافى براى اداره جامعه پیچیده در دنیاى کنونى و آینده و خصوصیاتى که به نظر ایشان مجتهد جامع الشرایط و شایسته رهبرى جامعه مسلمانان باید داشته باشد و ... همگى نشانه هاى بارزى است از فکر روشن و ضمیر دردآشناى رهبر کبیر انقلاب اسلامى؛ و اینهمه برخاسته از اصول و معیارهایى است که فاصله میان ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ژ


 

‏بینش امام را از اسلام، با اسلام بى تفاوت و خمودى آفرین و واپسگرا نشان مى دهد.‏

‏فاصله میان اسلامى که براى انسان و نجات او در همین جهان و فراخواننده آدمى به حاکمیّت بر سرنوشت خویش است و اینهمه را مقدمه سعادت در نشئه دیگر زندگى مى داند، با اسلامى که حاکمیّت رذیلت و فضیلت بر جامعه انسانى براى آن یکسان است. فاصله میان اسلامى که رهایى دهنده انسان از درون و دعوت کننده او به استقرار عدالت اجتماعى است، با اسلامى که جز به ظواهر نمى اندیشد و نسبت به بدبختى و ذلت مسلمانان بى تفاوت است و بالاخره- با بهره گرفتن از کلام خود آن روشن ضمیر- فاصله میان برداشت امام از اسلام با برداشتهاى متحجّرانه و یا برداشتهاى ارائه شده از جانب مراکز سلطه و فریب، فاصله میان «اسلام ناب محمدى» است با «اسلام امریکایى» و لذا به منظور صیانت از «اسلام ناب» و براى آنکه اسلام امام روشن تر بماند و در غیبت آن بزرگ، مورد غفلت قرار نگیرد بایسته است که تلاش علمى و تحقیقى گسترده اى در جهت تبیین آن و تشخیص و تحلیل و بسط مبادى نظرى و اجتهادى ممتازى که به این نتایج منتهى شده است، صورت گیرد. کارى که مبرم ترین رسالت حوزه هاى علمى اسلامى و وظیفه متفکران روشنفکر دینى است.‏

‏بارى چنانکه در آغاز گفتیم، سخن گفتن از امام دشوار است و بهترین توصیفگر شخصیّت امام آثارى است که از ایشان به جاى مانده است و کمتر رهبرى است در عالم که چون امام هوشیارانه در همه لحظه هاى تلخ و شیرین انقلاب حضور و موضع داشته باشد و اینک علاوه بر آثار فقهى و حکمى و عرفانى و ادبى، مجموعه سنگینى از بیانیه ها، اعلامیه ها، احکام و سخنرانیهاى آن حضرت میراث گرانقدرى است که جان تشنه مشتاقان آشنایى بیشتر با شگفتیهاى روح بلند امام را سیراب مى کند؛ مجموعه عظیمى که فشرده اى کوچک از آن اینک پیش روى خواننده محترم است، با این امید که روزنه اى باشد مطمئن به فضاى پهناور روح بزرگ «روح خدا» در «پیکر فسرده» ستم آلود و هوسناک کنونى.‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه س


 

‏توضیحاتى پیرامون ویژگیهاى این اثر:‏

‏1. نظر به آنکه براى بسیارى از مردم، بویژه مشتاقان و محققان خارج کشور مراجعه به مجموعه آثار و مکتوبات امام خمینى میسور نیست، بهتر آن دیدیم که مجموعه خلاصه ترى که در عین حال تا حد ممکن معرّف اندیشه امام از زبان و قلم او باشد به دست چاپ دهیم. کتاب حاضر را این نیاز فراهم آورده است و بدین جهت بسیارى ظرایف احوال و اندیشه و نیز آثار موضع گیریهاى ایشان در رهبرى انقلاب که درستى و تأثیر شگرف آن بارها و بارها نه بر یاران انقلاب که بر دشمنان انقلاب نیز ثابت گردیده است، در این اثر مجال ظهور کامل نمى یابد.‏

‏2. از آنجا که حضرت امام خود به عنوان صاحب اندیشه، تنظیم چنین اثرى را بر عهده نداشته است طبعاً نظم کنونى این مجموعه از ایشان نیست؛ اما براساس مشى فکرى آن حضرت، که مشیّت خالق را فوق هر چیز دانسته و در هر امرى نافذ مى دیده اند و تأثیر اراده و باورهاى انسان در تحولات تاریخى را نیز از همین منظر مى نگریسته اند، ما نیز در ترتیب مطالب کتاب از مباحث اعتقادى و آنچه که اصطلاحاً «جهان بینى» نامیده مى شود آغاز کرده ایم و سپس اوضاع ایران پیش از انقلاب اسلامى را از نگاه امام مرور کرده ایم و آنگاه به نظام مطلوب امام براى جامعه و امت اسلامى و مقوله هاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى مرتبط با آن پرداخته ایم.‏

‏3. به استثناى تیترهایى که براى هر یک از رهنمودهاى امام انتخاب شده و در حواشى مطالب درج گردیده اند که اینها نیز برگرفته از رهنمودهاى امام مى باشند، کلیه مطالب کتاب گزیده اى است از بیانات، پیامها و تألیفات امام خمینى که عیناً و بدون دخل و تصرف ‏‎[8]‎‏ و با ذکر مأخذ نقل شده اند.‏

‏4. آرا و بینش الهى- توحیدى امام از چنان وحدت و اتحادى برخوردار است که جز به اعتبار نمى توان مقولات سیاسى، اقتصادى و فرهنگى آن را از هم تفکیک نمود. لذا گزینشهاى انجام شده در این مجموعه که جزئى از آن مکتب منسجم فکرى را ناگزیر به ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ش


 

‏صورت تفکیک شده ارائه مى نماید فقط راهنمایى است براى دریافت نمونه هایى از آراى امام خمینى در موضوعات مختلف؛ و از این رو آنان که دستیابى به جامعیت و انسجام اندیشه امام خمینى را طالبند مى بایست به مجموعه کامل آثار آن حضرت مراجعه نمایند.‏

‏5. در برخى از قطعات منتخب این مجموعه، حضرت امام به رویدادها یا مسائلى اشاره داشته اند که به وقت خود براى مردم روشن بوده ولى اینک گذشت زمان و نیز ناآشنایى پاره اى از مطالعه کنندگان با شرایطى که خود شاهد آن نبوده اند، توضیحاتى را لازم آورده است که این توضیحات در ذیل صفحات آمده است.‏

‏6. حضرت امام در سراسر عمر پرفتوح خویش، از همان زمان که طلبه اى کوشا و ژرف اندیش شناخته مى شده اند، تا آنگاه که نهضتى بزرگ را بر ضد بیداد و ستم آغاز کردند و نداى مبارزه براى برقرارى حکومت اسلامى در دادند و بر اثر این نداى آزادیخواهى 15 سال در تبعید به سر بردند، و نیز در طول ده سالى که به عنوان رهبر قدرتمند نظام جمهورى اسلامى و بزرگترین انقلاب در تاریخ معاصر جهان اسلام شناخته شدند، همواره و به نحوى اعجاب انگیز مشى واحدى در پیش گرفته اند که همین خود یکى از ویژگیهاى برجسته زندگانى پربرکت ایشان است. از این رو در تنظیم این مجموعه نیز هر جا که ندرتاً اختلافاتى ظاهرى در آرا به نظر مى رسیده است براى روشن گردانیدن مطلب توضیحى- درپانوشته- افزوده ایم.‏

‏7. بسیارى از مطالب کتاب برگرفته از سخنرانیهاى امام خمینى است- بدون دخل و تصرف- که براى توده مردم ایراد شده است و پیداست که این سخنان آیینه تمام نماى خصوصیات و ویژگیهاى تفکر حضرت امام نیست. امام در این سخنان به فراخور موقعیت و نیازهاى روز عمیقترین مسائل اعتقادى و سیاسى را در عباراتى ساده و قابل فهم عموم بیان نموده اند که مى رساند تا چه پایه در ایشان توانایى ایجاد ارتباط قوى با توده مردم وجود داشته است. در اینگونه قطعات، سادگىِ زبانِ گفتار و رعایت سهولت ارتباط با مخاطب بر ملاحظات علمى و فنى کلام غلبه دارد. اما در دیگر قطعات نوشتارى (پیامها و تألیفات امام) مى توان به ژرفاى اندیشه و تسلط علمى و حتى ادبى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ص


 

‏امام پى برد.‏

‏8. بر آن نبوده ایم که آثار تخصصى معظمٌ له در معارف و علوم اسلامى در این مجموعه نمود وافى داشته باشد. آشنایى با آثار حضرتش به عنوان یک فقیه و مرجع تقلید و مجتهد برجسته در فنون مختلف فقه، اصول، فلسفه، کلام، عرفان و ... از طریق اینگونه مجموعه ها میسر نیست و طالبین باید به اصل آثار مراجعه نمایند.‏

‏9. بنابر مشى رهبران بزرگ الهى و سنّت صالح پیشوایان دینى، حضرت امام خمینى غالباً ارشادات و تذکرات خویش را قرین تأکیدات مکرر مى ساخته اند و گاه مطالب مهمى را به کرّات یادآور مى شده اند که نفس این تأکیدات و تکرارها خود پیام ویژه اى درباره نکات منظور و شیوه هاى مختار امام در روبه رو شدن با مسائل دارد، ولى با توجه به ملاحظات خاص این مجموعه حتى الامکان از طرح تأکیدات خوددارى شده یا به حداقل ممکن بسنده شده است، لذا تعداد مطالب و قطعات منتخب این مجموعه در هر موضوع معرّف گستردگى و میزان توجه و تأکید حضرت امام درباره آن موضوع نمى تواند بود؛ و دیگر کتابها و منشورات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى بویژه مجموعه آثار موضوعى مؤسسه، راهنماى کسانى است که خواهان دسترسى به تمامى مطالب امام در هر یک از موضوعات مى باشند.‏

‏10. از آنجا که عناوین برگزیده، در اصل هر کدام خود عنوان سخنى از معظمٌ له نبوده است و سخنان حضرتشان در باب موضوع واحد از جایهاى گوناگون گردآورى شده، طبعاً همه مطالب آورده شده در ذیل عنوانى خاص نمى توانسته مطابقت و مناسبت تمام با آن عنوان داشته باشد، و چه بسا پاره اى از سخنان در چند عنوان و مقوله تکرار گردیده باشد، ولى سعى شده که این تکرارها تا حداقل ممکن کاهش یابد.‏

‏11. مأخذ هر یک از فرازهاى منتخب در این اثر در فهرست مآخذ پایان کتاب که بر اساس شماره هاى مندرج در انتهاى هر فراز تنظیم گردیده، معرفى شده است.‏

‏در پایان از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر خاتمى که زحمت نگارش بخش اوّل این مقدمه را پذیرفتند و نیز از همکاران و محققان محترمى که با ارشاد و نظارت یادگار گرامى امام خمینى حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینى در ترتیب،‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ض


‏ ‏

‏تنظیم، گزینش و عنوان گذارى این اثر همکارى کرده اند سپاسگزاریم.‏

‏از همه صاحبنظران و اندیشمندان محترم تقاضا مى کنیم نقایص و کاستیهایى را که در تنظیم مطالب و انتخاب عناوین این مجموعه مشاهده مى کنند به لطف خویش با مؤسسه در میان گذارند تا در چاپها و آثار بعدى اصلاح گردد.‏

‏معاونت پژوهشى ‏

‏ ‏

‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینى (س)‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه ط

  • ( 1). آثارى که به صورت کتاب، مقاله، فیلم، صوت و سخنرانى و ... درباره انقلاب اسلامى نشر یافته است چندان فراوان و متنوع است که شاید کمتر حادثه اى در تاریخ از این جهت بتواند با انقلاب اسلامى برابرى کند، بخصوص درباره شخص و شخصیت حضرت امام، آثارى که عاشقانه و متعصبانه در حادثه و شخصیت آفریننده آن نگریسته اند و آثارى که برآمده از کین توزى پدیدآورندگان آن است؛ البته مسلماً مطالبى که از سر انصاف و با دیده حقیقت نگر توسط متفکران و محققان منصف اعم از مسلمانان و ارادتمندان به امام یا غیر مسلمان و خارج از حوزه ارادت به ایشان نشر یافته است کم نیست؛ ولى امکان تأثر اذهان عادى از شعبه هاى عشق و کین درباره افراد و امور چنان است که جا دارد در این باب نگران بود و چاره اندیشى کرد. چه بسا ممکن است که مردمیترین انقلاب عالم که عالمى عارف و زاهد در رأس آن قرار دارد حرکتى به سوى کسب قدرت دنیایى و بر خلاف مصالح مردم و ضد حقوق انسان و خشن معرفى شود، همان طور که ممکن است از شخصیت امام تصویرى افسانه اى و خارج از تأثر زمان و مکان به دست داد و با مطلق کردن امور نسبى و کشاندن هاله اى از تقدس غیرقابل دسترسى بر امورى که مبتنى بر حکمت و تدبیر بشرى است، زمینه انحراف اذهان را پدید آورد.
  • ( 1). بخصوص آنچه حضرت امام در سالهاى آخر عمر پربرکت خود در اعتراض بى پرده به قشریگرایان متحجر ومقدس مآبان واپسگرا داشته اند و آراى تازه و راهگشاى فقهى که با دوراندیشى و شجاعت بیان کرده اند، آنچنان مهم و درخور توجه است که به عنوان مقدمه اى لازم در تدوین تفصیلى تئورى انقلاب و سیاست راهبردى نظام جمهورى اسلامى از سوى روشن بینان اهل فضل مورد توجه خاص قرار خواهد گرفت.
  • ( 2). امام از همان آغاز حرکت از دو جبهه مورد خشم و اعتراض قرار گرفت: یکى از سوى رژیم شاه که به صورت برخوردهاى خشن و خونبار با امام و پیروان و دوستداران ایشان از جمله دستگیرى و زندان چندماهه امام و در نهایت تبعیدشان از ایران و سرکوب و شکنجه و اعدام طرفداران نهضت اسلام بخصوص طى 15 سال سیاه آخر حکومت شاه بروز کرد؛ و از سوى دیگر، متحجران واپسگرا حتى سالها پیش از آنکه امام در رأس انقلاب بزرگ اسلامى قرار گیرند اندیشه روشن و زندگى بخش ایشان را مورد حمله قرار دادند و تا آخر نیز به کارشکنى در برابر انقلاب اسلامى- مردمى ادامه دادند. تعبیر زیر در این مورد گویا و مستغنى از هرگونه تفسیر است. امام مى فرمایند:« خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است ...».( صحیفه امام؛ ج 21 ص 278).
  • ( 1). برخى از آثار و تألیفات امام خمینى عبارتند از:شرح دعاى سحر، مصباح الهدایة الى الخلافة و الولایة، سرّالصلوة( صلوة العارفین و معراج السالکین)، آداب الصلوة، شرح چهل حدیث، انوار الهدایة فى التعلیقة على الکفایة( دوجلد)، مناهج الوصول الى علم الاصول( دوجلد)، کتاب البیع( پنج جلد)، مکاسب محرمة( دوجلد)، کتاب الطهارة( 4 جلد)، الخلل فى الصلوة، رسالة فى الاجتهاد و التقلید، بدایع الدّرر فى قاعدة نفى الضرر، رساله فى التعادل و التراجیح، رساله فى الطلب والارادة، رساله فى قاعده من ملک، رساله فى التقیه، رساله فى الاستصحاب، تعلیقة على وسیلة النجاة، تعلیق على العروةالوثقى، تحریرالوسیله( دوجلد)، تعلیقة على شرح فصوص الحکم، تعلیقة على مصباح الانس، کشف الاسرار، حاشیه بر رساله ارث، حاشیه بر اسفار، تفسیر سوره حمد، دیوان اشعار، جهاد اکبر، ولایت فقیه یا حکومت اسلامى، مناسک حج، توضیح المسائل و ...( ر. ک: مجلّه حضور، شماره 5 و 6، مقاله کتابشناسى امام خمینى).ضمناً تقریرات زیادى از دروس فقه، اصول، فلسفه و عرفان امام خمینى نیز به همت شاگردان آن حضرت گردآورى شده است و به دهها عنوان مى رسد که برخى از آنها به زینت طبع آراسته گردیده و بقیه نیز تدریجاً از سوى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى منتشر خواهد شد.علاوه بر آثار فوق، بیش از 1100 سخنرانى و 800 پیام و صدها نامه و حکم و پاسخ استفتاء و دهها مصاحبه از امام خمینى به یادگار مانده که گنجینه اى نفیس از رهنمودهاى اعتقادى، سیاسى و اجتماعى آن حضرت را فراهم آورده است که بخشى از آنها در دوره 22 جلدى صحیفه نور گردآورى شده است و کامل آنها به تفکیک عناوین مختلف تحت نام« کوثر ...» از سوى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى( س) منتشر مى شوند.
  • ( 1).« با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مى کنم ...»( صحیفه امام؛ ج 21، ص 450).
  • ( 2). کلام امام پس از آزادى از زندان و در اشاره به زمان بازداشت در 15 خرداد 1342 نشانگر شجاعت استثنایى ایشان است:« اگر من خداى نخواسته، یکوقتى دیدم که مصلحت اسلام اقتضا مى کند که یک حرفى بزنم، مى زنم و دنبالش راه مى افتم و از هیچ چیز نمى ترسم بحمدالله تعالى. والله، تا حالا نترسیده ام [ ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که مى بردندم، آنها مى ترسیدند؛ من آنها را تسلیت مى دادم که نترسید»!( صحیفه امام؛ ج 1، ص 293).
  • ( 1). از نشانه هاى اعجاب انگیز و بارز روشن بینى و شامه قوى سیاسى امام خمینى، پیش بینى صریح وموضع گیرى روشن ایشان در جریان ارسال پیام به گورباچف در تاریخ 11/ 10/ 67 بود که طى آن فروپاشى امپراتورى بزرگ شوروى و اردوگاه شرق و پیوستن ایده کمونیسم به موزه تاریخ سیاسى جهان را در شرایطى که تحلیل گران با تردید و احتیاط به آغاز تحولات شوروى مى نگریستند را پیش بینى کرده است.
  • ( 1). در مواردى که ندرتاً تکمیل عبارت نیاز به درج کلمه اى داشته است آن را در داخل علامت [] آورده ایم. همچنین در مواردى که جمله اى به لحاظ عدم تناسب با موضوعِ منتخب حذف شده است، حذف آن را با سه نقطه( ...) مشخص کرده ایم.