بخش دوم: علل و زمینه های انقلاب اسلامی
حاکمیت فرهنگ استعماری و مقابله با اسلام و روحانیت
نفی انسان سازی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نفی انسان سازی

اوضاع ایران پیش از انقلاب اسلامی

نفی انسان سازی

نفى انسان سازى

‏آن چیز، چیز دیگر نیست؛ انسان مطرح است پیش انبیا؛ چیز دیگر‏‎ ‎‏پیش انبیا مطرح نیست. همه چیز به صورت انسان باید درآید.‏‎ ‎‏مى خواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد، همه چیز‏‎ ‎‏درست مى شود. رژیمها، به تبع خارجیها، مى خواستند که در این‏‎ ‎‏ممالک شرقى انسان درست نشود. آنها از انسان مى ترسند. آنها‏‎ ‎‏مى خواهند که یک انسانى پیدا نشود. انسان اگر پیدا شد، زیر بار‏‎ ‎‏زور نمى رود. انسان اگر پیدا شد، منافع مملکتش را به خارج‏‎ ‎‏نمى دهد. امین است انسان. انسان براى خدا کار مى کند و براى‏‎ ‎‏خداست. زندگى اش براى خداست و مردنش هم براى خداست.‏‎ ‎‏یک همچو موجودى ممکن نیست که براى اجانب خدمت بکند و‏‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 208


‏به ضد کشور خودش قیام بکند. اینها نخواستند در دانشگاههاى ما‏‎ ‎‏انسان درست بشود. از انسان مى ترسیدند. کوشش کردند که‏‎ ‎‏نیروى انسانى ما را نگذارند رشد بکند؛ نیروى انسانى ما را‏‎ ‎‏نگذارند جلو برود؛ کوشش کردند؛ با هر ترتیبى که توانستند؛ با هر‏‎ ‎‏نقشه اى که داشتند. عمدۀ کارشان روى انسانها بود که انسانها را‏‎ ‎‏نگذارند رشد بکنند. وقتى انسان تربیت نشد در یک مملکت،‏‎ ‎‏وقتى تمام نظر یک فرد به مادیت بود، وقتى تربیت، تربیت مادى‏‎ ‎‏بود، خوب، این آدم مى خواهد که داراى یک پارک باشد، این از هر‏‎ ‎‏راهى شد بشود؛ این فرقى به حالش نمى کند. براى اینکه مادى‏‎ ‎‏است. آدم مادى همین جهت ماده را نگاه مى کند؛ کار ندارد که این‏‎ ‎‏ماده، این پارکى که پیدا شده است، این اتومبیلى که پیدا شده‏‎ ‎‏است، از کجاست. هر چیز خودش را مى خواهد، به مبدأش کار‏‎ ‎‏ندارد. انسانِ الهى است که اگر چنانچه یک چیزى را به او بدهند،‏‎ ‎‏مى پرسد از کجاست؛ چه هست؛ استفادۀ این آیا صحیح است یا‏‎ ‎‏نه؛ این اتومبیل آیا از راه حلال است یا حرام؛ خیانت است یا‏‎ ‎‏امانت. این انسان است که این چیزها پیشش مطرح است؛ ما هم‏‎ ‎‏این را مى خواهیم. این اشتباه است که ما مى گفتیم که، یا مى گوییم‏‎ ‎‏که، رژیم نباشد بس است دیگر؛ استقلال باشد بس است؛ آزادى‏‎ ‎‏باشد بس است. نخیر، مسئله این نیست. ما همۀ اینها را فداى‏‎ ‎‏انسان مى کنیم. ما انسان مى خواهیم. همه فداى انسان. انسان وقتى‏‎ ‎‏درست بشود، همه چیز درست مى شود. ‏

‏     در این چند سال کوشش کردند که انسان نباشد. ... نگذارند‏‎ ‎‏یک انسانى پیدا بشود. اینها مى دیدند که یک فرد انسان اگر پیدا‏‎ ‎‏بشود ممکن است یک ملت را هدایت کند، ممکن است که یک‏‎ ‎‏ملت را به خلاف آنها کند، از این ناراحت بودند نمى گذاشتند کسى‏‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 209


‏ ‏

‏تحقق پیدا بکند.(145)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 210