برداشتهاى یک بعدى از قرآن
مدتى که از اسلام گذشت، دستجات مختلفه اى از مردم و اهل علم، اینها توجهشان به معنویات اسلام بود و نظرشان به آن آیاتى و روایاتى که مربوط [بود] به معنویات و تهذیب نفس و ماوراى طبیعت؛ و در قرآن کریم آیات زیاد راجع به امور معنوى؛ یعنى آن
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 105
وجهه انسانى که از عالم غیب است، [وجود دارد]. تا مدتها وضع
اینطور بود که توجه به آن احکام اجتماعى و سیاسى و اینها که در اسلام بود، توجه کم بود یا نبود. کم کم دستجاتى پیدا شدند که مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و مسائل روز را عنوان کردند و اینها از این طرف افتادند؛ یعنى توجهشان به صِرفِ همین اجتماعیات و احکام سیاسى و احکام حکومتى [بود] و به [طرف ] این ورق نگاه کردند. آنها تا مدتهاى قبل به آن طرف ورق نگاه مى کردند، مثل فلاسفه و عرفا و صوفیه و اینها، آن طرف ورق را نگاه مى کردند و در حرفهایشان بیان همان معنویات بود و مردم را دعوت مى کردند به همان جهات معنویه اسلام؛ حتى روایات یا آیاتى که وارد شده بود راجع به امور طبیعى و راجع به امور اجتماعى و سیاسى، بعضى شان کوشش مى کردند که اینها را برگردانند به همان امور معنوى و همه را روى آن ورق حساب کنند- جهت باطنى اسلام و قرآن را ملاحظه کنند .... فقط صِرف معنویات را نظر مى کردند، و از اجتماعیاتى که در قرآن هست، از آیات و اخبارى که وارد شده است راجع به حکومت اسلام، راجع به سیاست اسلام، راجع به امور اجتماعى، راجع به تعمیر این عالم، غفلت کردند. این غفلت کردن از اسلام بود که اسلام را به یک ورق شناخته بودند [و] ورق دیگرش را، عالم طبیعتش را توجه نداشتند که اسلام توجه به عالم طبیعت هم دارد؛ توجه به تمام امورى که احتیاج دارد انسان، دارد؛ و لهذا یک ابتلاى اسلام این بود که آن اشخاص، از قبیل متکلمین و بیشتر فلاسفه و بیشتر عرفا و صوفیه و اینها همه، آیاتى که در قرآن کریم بود، هى مى خواستند، نیت داشتند، که برگردانند به همان امور معنوى. حتى اخبارى یا روایاتى، آیاتى که راجع به اجتماعیات و راجع به
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 106
عالم طبیعت وارد شده بود آنها کوشش مى کردند که برگردانند به همان معنویات ... باطن را ملاحظه مى کردند و از ظاهر غافل بودند. حالا ابتلاى اسلام اینطور شده است که جوانهاى ما، جوانها و روشنفکرها و اشخاصى که دانشمندان بالا هستند و علوم طبیعى را یاد گرفته اند، اینها کوشش دارند به اینکه تمام آیات قرآنى و روایات را برگردانند به همین امور طبیعى [و] از معنویات غافل بشوند؛ حتى آیاتى که راجع به امور معنوى است آن را برگردانند به یک امور طبیعى و عادى. اینها هم توجه به اسلام دارند و غافل هستند؛ یعنى یک ورقش را خوانده اند، یک ورقش را از آن غافلند. و این دو طایفه اسلام را به تمام معنى نشناختند که اسلام چى است. اسلام نه دعوتش به خصوصِ معنویات است و نه دعوتش به خصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنى اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همه ابعادى که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را. 62
***
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 107