میداشتند. روزی «اُم سَلَمه»، یکی از همسران پیامبر، به خانهی فاطمه رفت.
وقتی وارد خانه شد، دید همه جا آرام و ساکت است، فاطمه کنار دیوار نشسته و از خستگی خوابش برده بود. حسین کوچک در گهواره خواب بودم. ام سلمه آنچه را میدید باور نمیکرد. کسی که دیده نمیشد، گهواره حسین را تکان میداد!
ام سلمه آنقدر ایستاد، تا فاطمه بیدار شد، فاطمه چهرهی شگفتزدهی ام سلمه را دید، لبخندی زد و گفت: «ای ام سلمه، میدانی چه کسی گهوارهی حسین را تکان میداد؟»
ام سلمه با همان حالت تعجب گفت: «نه، نمیدانم!»
فاطمه گفت: «او جبرئیل بود. جبرئیل میداند که پیامبر چقدر حسین را دوست دارد، برای همین، وقتی من خسته میشوم و از خستگی خوابم میبرد، او به کمکم میآید و گهوارهی حسین را تکان میدهد.»...
کتاب امام حسین)ع( از مجموعه کتابهای 14 قصه،
14 معصوم با قیمت 600 تومان )هر جلد( چاپ و منتشر
شده و در دسترس شماست.
نارپری و گفت: اما نارپری جون، انارهای تو هم تُرش و کرمو میشن!
نارپری با دلخوری لب دونه اناری و شیشهاش را جمع کرد و گفت: اومدم بگم زحمت نکشه میوه تلخ به بار بیاره، کرمو بودن بچههای منو وسط کشیدی؟
یاس پری اشاره به حنضل کرد و گفت: آخه نگاه کن، گرده، سبزه،
مجلات دوست کودکانمجله کودک 510صفحه 35