و درجای دیگری
میگوید: «من به سدرة
المنتهی رسیدم و دیدم
در سایۀ هر برگی از
آن امتی قرار گرفتهاند.»
این تعبیرات نشان میدهد که هرگز
منظور، درختی شبیه آنچه در زمین
میبینیم نیست بلکه اشاره به سایبان
عظیمی است در جوار قرب رحمت
حق که فرشتگان بر برگهای آن تسبیح
میکنند و امتهایی از نیکان و پاکان در
سایۀ آن قرار دارند. - تفسیر نمونه،
جلد 22، صفحۀ 498
درختهای بهشتی
و اما درخت سدر. سدر، درختی است
تناور که بلندیاش گاهی تا 40 متر
میرسد و میگویند تا دو هزار سال
عمر میکند و سایۀ بسیار سنگین و
لطیفی دارد. تنها عیب این درخت آن
است که خاردار است ولی برای بهشتی
شدن آن، خداوند این مشکل را نیز حل
کرده است و در آیات بیستوهفتم،
بیستوهشتم و بیستونهم سورۀ واقعه
میگوید: «و یاران راست. یاران راست
کدامند؟ آنها در سایۀ درخت سدر
بیخار قرار دارند و درختهای موز که
میوهاش خوشه خوشه روی هم چیده
است.»
بعضی از مفسران گفتهاند با توجه
به اینکه درخت سدر برگهایی بسیار
کوچک و درخت موز برگهایی بسیار
پهن و بزرگ و گسترده دارند، ذکر این
دو درخت اشارۀ لطیفی به تمام درختان
بهشتی است که در میان این دو قرار
دارد.
اُستن حنانه
مولانا در دیوان غزلیات شمس
سروده است:
بنواخت نور مصطفی
آن اُستن حنانه را
کمتر زچوبی نیستی
حنانه شو، حنانه شو
استن حنانه به معنای ستونی است که
بسیار ناله میکند. استاد شفیعی کدکنی
در منتخب غزلیات شمس در اینباره
مینویسد: «حضرت محمد هنگام سخن
گفتن، بر تنۀ خشکیدۀ خرمایی تکیه
میزد و چون مسجد ساخته شد و منبر
نهادند، حضرت بر آن تنۀ درخت تکیه
نزد و گویند آن درخت در هجران او
ناله میکرد.»
درخت مقدس است
در سرزمین ما ایران، از روزگاران
باستان، درخت، مقدس شمرده شده
است و زرتشت درختکاری و آبادانی
زمین را کرداری نیک میدانسته
است.
در کتاب وندادید آمده است که
زرتشت از اهورامزدا میپرسد که:
«ای آفرینندۀ جهان! مینوی چه
کسی زمین را بیشتر خوشحال
میکند؟»
اهورا مزدا پاسخ میدهد:
«کسی که بیشترین مقدار کشت
کند و بیشترین مقدار درخت
بکارد و علوفۀ سبز تولید کند و
زمین را سیراب سازد.»
رمز درختان قبایل
در اینجا توجه شما را به فرازهایی
از کتاب «رمزهای زندهجان» نوشتۀ
مونیک دوبوکور، ترجمۀ جلال ستاری
جلب میکنم:
«در بسیاری تمدنها دربارۀ درخت
معتقداتی مذهبی رواج دارد. در قرون
وسطی باور داشتند که درخت، منزل
پریان است و از اینرو در نزدیکی هر
روستا، «درخت پریان» یافت میشد که
آن را با تاج گل میآراستند و دختران
جوانسال روستا، دورش به رقص و
پایکوبی میپرداختند. (ص 19)
در قوم سلت درختی به هنگام تولد
هر فرد میکاشتند و هنگام مرگ آن
را با تبر میتراشیدند و از آن تابوتی
برای مالکش میساختند و تابوت را با
جنازه به خاک میسپردند یا بر آب
رها میکردند. (ص 20)
بعضی اقوام دعوی داشتند که در
زمزمۀ برگها، طنین آوای خدایان
را میشنوند. این اقوام با شنیدن
صدای برگها از آینده خبر میدادند و
غیبگویی میکردند. (ص22)
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 211صفحه 29