شهریار زنجانی
نگاهی به انیمیشن فصل شکار 2
کو گوش شنوا؟!
بارها پیش آمده است که از دنباله سازی برای کارهای موفق سینمایی
و تلویزیونی نامیدهایم و به قول خیلی خیلی ادبی آنها را آسیبشناسی و کنکاش کردهایم ولی انگار مدیران کمپانیهای بزرگ فیلمسازی در سطح جهانی اصلاً مجلۀ دوست نوجوانان را مطالعه نمیکنند و اگر هم میکنند
فقط صفحات مربوط به اعصابنوردی را مطالعه میکنند و اگر هم صفحات سینمایی و تلویزیونی را میخوانند احتمالاً خودشان را به کوچۀ علی چپ میزنند و به روی مبارک نمیآورند. همین است که یکی پس از دیگری در دام دنباله سازی میافتند و ذره ذره در منجلاب تباهی فرو میروند!
آنها گول موفقیتهای قبلی خود را میخورند و اصلاً هم حاضر نیستند از تجربۀ دیگران استفاده کنند.
انیمیشن سینمایی فصل شکار از آثار
موفق انیمیشن سه بعدی به حساب
میآیند. این انیمیشن با فروش نسبتاً
بالای خود موفق شد در کنار آثاری
همچون پشت پرچین، خوش بدرخشد
و مورد استقبال کودکان و نوجوانان،
حتی بزرگسالان زیادی در سطح جهان قرار بگیرد.
همین موفقیتها و کف و سوت زدنها
برای این انیمیشن باعث شد که
شرکت فیلمسازی سونی خام شود و
باز هم به میتواوکالاهان، کارگردان پیشنهاد ساخت قسمت دوم این
انیمیشن را بدهد.
او کالاهان دست به کار شد و باقی اعضای گروه را صدا کرد. آنها دور
هم جمع شدند، عقلهایشان را روی هم ریختند، زورشان را در باز و جمع کردند و فصل شکار 2 را دادند بیرون!
آنها برای اینکه متفاوت ظاهر شوند تصمیم گرفتند مسیر رفته را باز
گردند یعنی به جای حرکت از زندگی شهری به سمت زندگی جنگلی برای حیوانات، از جنگل به میان حیوانات خانگی برگشتند؛ جناب الیوت یعنی همان گوزن کم شاخ که در فصل شکار
1 به عنوان نقش مکمل وارد داستان میشود و کمکم نقش اول را از آن
خود میکند، قصد دارد ازدواج کند
ولی درست هنگامی که قرار است
به عروس خود «بله» بگوید اتفاق ناخوشایندی برای دوست صمیمی
اش، «سوسی» که یک سنگ خانگی پا
کوتاه است میافتد و مراسم عروسی
به هم میخورد. گروه، به قصد نجات «سوسیس» راهی میشوند و سرانجام
او را در میان سایر حیوانات خانگی
پیدا میکنند. حیوانات خانگی به
ریاست «فیفی» معتقدند که حیوانات جنگلی، بدوی، انگل و کثیف هستند و
به آنها آسیب میرسانند... نویسندگان « فصل شکار 2» تمام تلاش خود را میکنند که فیلمی با داستانی اکشن و
با درونمایههای طنز ارائه دهند ولی در این کار موفق نیستند. ریتم تند فیلم به جای آنکه بیننده را سر ذوق بیاورد و
با دستان همراه کند، او را گیج و دلزده میکنید. شوخیهای فیلم تکراری
است حتی در آن خبری از خیلی از نکات موفق حتی حضور خرگوشها که
در قسمت اول بسیار طنزآمیز و خنده دار بود در قسمت دوم کم رنگ و
حتی بیرنگ میشود.
نویسندگان سعی کردهاند که از دیالوگهای خندهآور استفاده کنند
ولی زیاد بودن حجم گفتگوها سبب سردرگمی بیننده میشود، همچنین در خیلی از صحنهها این حس به وجود میآید که گفتگوها بیربط است و در پیشبرد داستان نقشی ندارد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 211صفحه 12