ان لحقیقة بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیمِ مراتب من الوجود و مراحل من النزول و الصعود، بل لها حقائق متکثره بحسب العوالم و النشئات؛ و لها تجلیات فی قلوب السالکین بمناسبة مقاماتهم و حالاتهم؛ و انّ التسمیة المذکورة فی اول کل سورة من السور القرآنیة غیرها فی سورة اخری بحسب الحقیقة؛ و ان بعضها عظیم و بعضها اعظم و بعضها محیط و بعضها محاط؛ و حقیقتها فی کل سورة تعرف من التدبر فی حقیقة السورة التی ذکرت التسمیة فیها لافتتاحها.
فالتی ذکرت لِافتتاح اصل الوجود و مراتبها غیر التی ذکرت لِافتتاح مرتبة من مراتبه؛ و انما یعرف ذلک الراسخون فی العلم من اهل بیت الوحی.
و لهذا روی عن امیر المومنین و سید الموحدین- صلوات الله و سلامه علیه: «ان کل ما فی القرآن فی الفاتحة، و کل ما فی الفاتحة فی بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ، و کل ما فیه فی الباء، و کل ما فی الباء فی النقطة، و انا نقطة
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 201 تحت الباء». و هذه الخصوصیة لم تکن لسائر التسمیات، فان فاتحة الکتاب مشتملة علی جمیع سلسلة الوجود و قوسی النزول و الصعود، من فواتیحه و خواتیمه، من الحَمدُ لله الی یَومِ الدِّینِ بطریق التفصیل؛ و جمیع حالات العبد و مقاماته منطویة فی قوله ایَّاکَ نَعبُدُ الی آخر السورة المبارکة؛ و تمام الدائرة الموجودة فی الفاتحة بطریق التفصیل موجودة فی الرَّحمنِ الرَّحِیمِ بطریق الجمع و فی «الاسم» بطریق جمع الجمع، و فی «الباء» المختفی فیها الف بطریق احدیة جمع الجمع، و فی النقطة التی تحت «الباء» الساریة فیها بطریق احدیة سر جمع الجمع؛ و هذه الاحاطة و الاطلاق لم تکن الا فی فاتحة فاتحة الکتاب الالهی، التی بها فتح الوجود و ارتبط العابد بالمعبود.
فحقیقة هذه التسمیة جمعاً و تفصیلًا عبارة عن الفیض المقدس الاطلاقی و الحق المخلوق به؛ و هو اعظم الاسماء الالهیة و اکبرها، و الخلیفة التی تربّی سلسلة الوجود من الغیب و الشهود فی قوسی النزول و الصعود؛ و سائر التسمیات من تعینات هذا الاسم الشریف و مراتبه؛ بل کل تسمیة ذُکرت لفتح فعل من الافعال کالاکل و الشرب و الوقاع و غیرها یکون تعیناً من تعینات هذا الاسم المطلق، کل بحسب حده و مقامه؛ و لا یکون الاسم المذکور فیها، هذا الاسم الاعظم، بل هو اجلّ من ان یتعلق بهذه الافعال الخسیسة بمقام اطلاقه و سریانه.
فالاسم فی مقام الاکل و الشرب مثلًا عبارة عن تعین الاسم الاعظم بتعین الآکل و الشارب او ارادتهما او میلهما؛ فان جمیعها من تعیناته؛ و المعینات و ان کانت متحدة مع المطلق لکن المطلق لم یکن مع التعین
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 202 باطلاقه و سریانه.
قال بعض المشایخ من ارباب السیر و السلوک - رضوان الله علیه- فی کتابه اسرار الصلاة ما هذه عبارته: «و لا باس للاشارة برد بعض ما حدث بین اهل العلم من الاشکال فی قراءة بسملة السور من دون تعیین السورة، و قراءتها بقصد سورة اخری غیر السورة المقروّة. بلحاظ ان البسملة فی کل سورة آیة منها غیرُ البسملة فی السورة الاخری، لما ثبت انها نزلت فی اول کل سورة الا سورة قراءة.
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 203 فتعیین قرآنیة هذه الالفاظ انما هو بقصد حکایة ما قراه جبرئیل- علیه السلام- علی رسول الله- صلّی الله علیه و آله- و الا فلا حقیقة لها غیر ذلک.
و علی ذلک یلزم فی قرآنیة الآیات ان یقصد منها ما قراه جبرئیل، [علیه السلام ]، و ما قرا جبرئیل [علیه السلام ] فی «الفاتحة» حقیقةً بسملة «الفاتحة»؛ و هکذا بسملة کل سورة لا تکون آیة منها الا بقصد بسملة هذه السورة. فاذا لم یقصد التعین، فلا تکون آیة من هذه السورة بل و لا تکون قرآناً.
«و الجواب عن ذلک کله ان للقرآن کله حقائق فی العوالم و لها تاثیرات مخصوصة؛ و لیست حقیقتها مجرد مقروئیتها من جبرئیل [علیه السلام ] بل
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 204 المقروئیة لجبرئیل لا ربط لها فی الماهیة؛ و البسملة ایضاً آیة واحدة نزلت فی اول کل سورة؛ فلا تختلف بنزولها مع کل سورة حقیقتها؛ و لیست بسملة «الحمد» مثلًا الا بسملة «الاخلاص». و لا یلزم ان یقصد فی کل سورة خصوص بسملتها بمجرد نزولها مرات؛ و الا یجب ان یقصد فی «الفاتحة» ایضاً تعیین ما نزل اولًا او ثانیاً؛ لانها ایضاً نزلت مرتین. فلا ضیر ان لا یقصد بالبسملة خصوصیة السورة؛ بل لا یضر قصد سورة و قراءة البسملة بهذا القصد ثم قراءة سورة اخری؛ و لیس هذا الاختلاف الا کاختلاف القصد الخارج عن تعیین الماهیات.» انتهی ما اردناه.
و هذا الکلام منه- قدس الله نفسه الزکیة- غریب؛ فان کلام القائل المذکور انّ تکرر النزول موجب لِاختلاف حقیقة البسملة، و قوله بلزوم قصد ما قرا جبرئیل علی رسول الله- صلّی الله علیه و آله- و ان کان غیر صحیح و لکنک بالنظر الی ما مر ذکره، و التدبر فیما علا امره و انکشف
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 205 سره یتضح لک حقیقة الامر بقدر الاستعداد، و ینکشف لک ان حقیقة البسملة مختلفة فی اوائل السور. بل التسمیة تختلف باختلاف الاشخاص، و فی شخص واحد باختلاف الحالات و الواردات و المقامات، و تختلف باختلاف المتعلقات؛ و الحمد لله اولًا و آخراً و ظاهراً و باطناً.-
شرح دعای سحر؛ ص 87- 91
***
باید دانست که بِسمِ الله* در هر سوره به حسب مسلک اهل معرفت، متعلق است به خود آن سوره، نه به «استَعینُ» یا امثال آن؛ زیرا که «اسم الله» تمام مشیت است به حسب مقام ظهوری؛ و مقام فیض اقدس است به حسب تجلّی احدی؛ و مقام جمع احدی اسماست به حسب مقام واحدیت؛ و جمیع عالم است به اعتبار احدیّت جمع، که کَون جامع است و مراتب وجود است در سلسله طولیه صعودیه و نزولیه؛ و هر یک از هویّات عینیه
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 206 است در سلسله عرضیه؛ و به حسب هر اعتباری در اسم، معنای «الله» فرق می کند، زیرا که آن مسمّای آن اسماست؛ و به حسب هر سوره ای از سور قرآن شریف، که متعلّق بِسمِ الله در لفظ و مظهر آن در معناست، معنای بِسمِ الله مختلف شود؛ بلکه به حسب هر فعلی از افعال که مَبدوُّ به بِسمِ الله است، معانی آن مختلف شود، و آن متعلق به همان فعل است؛ و عارف به مظاهر و ظهورات اسمای الهیه شهود کند که جمیع افعال و اعمال و اعیان و اعراض به اسم شریف اعظم و مقام مشیت مطلقه، ظاهر و متحقق است؛ پس در مقام اتیان آن عمل و ایجاد آن متذکر این معنا شود در قلب و سریان دهد آن را تا مرتبه طبیعت و مُلک خود، و گوید: بِسمِ الله ؛ یعنی به مقام مشیت مطلقه صاحب مقام رحمانیت، که بسط وجود است؛ و مقام رحیمیت که بسط مقام کمال وجود است، یا صاحب مقام رحمانیت، که مقام تجلی به ظهور و بسط وجود است؛ و مقام رحیمیت، که مقام تجلی به باطنیت و قبض وجود است: آکلُ و اشرِبُ وَ اکتُبُ وَ افعَلُ کذا و کذا.
پس، سالک الی الله و عارف بالله در نظری جمیع افعال و موجودات را ظهور مشیت مطلقه و فانی در آن بیند؛ و در این نظر سلطان وحدت غلبه کند و بِسمِ الله* را در جمیع سور قرآنیه و در جمیع افعال و اعمال به یک معنا داند؛ و در نظری که متوجه عالم فرق و فرق الفرق شود، برای هر بِسمِ الله* در اوّل هر سوره، و در بَدو شروع هر عملی معنایی ببیند و مشاهده کند غیر دیگری.
شرح چهل حدیث؛ ص 651- 652
***
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 207
کتابتفسیر سوره حمدصفحه 208